محققان NBA از طریق یک فرآیند بازیکنان بسکتبال دانشکده را آنالیز می کنند، اما ویژگی های مهم تری وجود دارند که ارزش آن ها را بالاتر می برد.
امروزه NBA بیمه ای را برای ورزشگرایی در نظر می گیرد و جامپ شات ها را به دقت مورد بررسی قرار می دهد. اما آن ها تنها ابعاد NCAA جهت ارزیابی نیست.
حتی چیزهای غیر مشهود نیز مهم هستند، اگر از مهارت یا فیزیک افراد تازه مهم تر نباشد. اما واقعا آن چیزهای نامشهود چه هستند و کدامیک برای محققان اهمیت بیشتری دارد؟
بازیکنانی که هم صافت مشهود و کیفیت های نامشهود را دارا هستند جزو دسته ای می باشند که ایستادگی می کنند و در حال پیشرفت هستند.
ورزشگرایی «صعودی» / انفجاری
هنگامی که محققان NBA چشم اندازی را بررسی می کنند، از میانگین ورزشگرایی همیشه مثبت است. انواع مختلفی از ورزشگرایی صعودی وجود دارد که به افراد تازه کمک می کند تا ایستادگی کنند.
عمودی: به آسانی رسیدن به حلقه ریم تنها مزیت پرش نیست. بازیکنانی که می توانند پرش انجام دهند، می توانند جامپ شات های راحت تری نیز داشته باشند، بهتر ریباند کنند و مانع پرتاب های حریف شوند.
سرعت در عرض / عرضی: ورزشکارانی که به خوبی می توانند با پاهایشان کار کنند و حرکات عرضی سریعی دارند قادر هستند تا بی امان دفاع کنند، البته اگر واقعا تلاششان را انجام دهند. سرعت عرضی در کمک رسانی به مدافعین نیز به بازیکنان کمک می کند.
سرعت دریبل: بازیکنانی که با توپ گام های خوبی بر می دارند به سختی می توانند دفاع کنند، و بازیکنان با سرعت رو به جلو تقریبا به سختی متوقف می شوند.
شخصیت
محققان نمی توانند فورا شخصیت یک فرد تازه را بشناسند اما ابعاد زیادی وجود دارد که آن ها می توانند به دنبالشان باشند.
اخلاق کاری: آیا بازیکن یک موش ورزشکار است؟ آیا او کار کردن بر روی مهارت هایش را تا جای ممکن باید ادامه دهد؟ آیا او دانش آموز این ورزش است؟
اصول اخلاقی برای بازیکن در حین بازی بسیار سخت است. David Aldridge از NBA.com درباره مزیت قهرمانی NCAA، Michel Kidd Gilchrist علی رغم کمبود مهارت می گوید:
MKG به یک دلیل ساده محبوب محققان NBA بود: او سخت کوش بود. تلاشش در مقابل هواداران بی امان بود. میلیون ها بار گفته ام که سخت کوشی، مهارت است. این ویژگی ای بود که به MKG در NBA می دادند که درباره اش با هریسون بارنز صحبت کردم.
قابلیت مربی گری: برخی از بهترین بازیکنان آن هایی هستند که می توانند هر نوع بازدهی را جذب کنند، و هیچ اهمیتی به سبک مربی نمی دهند. به هنگام آموزش استراتژی های بازی، بازیکنان تازه بهتر از دیگران هستند و آن ها مهارت های فردی شان را بهتر اعمال می کنند.
رهبری: قطعا هرکسی برای رهبری ساخته نشده است. بنابراین، بازیکنانی مانند Draymond Green از Michigan State بهتر به نظر می رسند زیرا آن ها پتانسیل رهبر بودن را در NBA نشان می دهند. حتی اگر بهترین ورزشکاران در تیم نباشند. آن ها دارای نظریات مثبت، مهارت های ارتباطی خوب هستند و مثل یک مربی خدمت می کنند.
استفاده از هر دو دست
Ambidexterity به معنا استفاده از دست راست و چپ به میزان برابر است. از یک دیدگاه مهارتی فردی، بازیکنانی ارزشمند تر هستند که بتوانند با هر دو دست شان دریبل بزنند، شوت کنند و مانع پرتاب های حریف شوند. بریم تا این سه مرحله را باز تر کنیم:
دریبل زدن: کنترل توپ با هر دو دست بسیار مهم است، بخصوص برای گاردها. برای مثال، خلاصه بازی های Kyrie Irving را چک کنید. توانایی او در راست و چپ، فرصت های زیادی برایش در سالن بوجود می آورد.
امتیاز گیری: بازیکنانی که با هر دو دست می توانند کار را تمام کنند برتری نسبت به دیگران دارند. محققان NBA به بازیکنانی که می توانند پرتاب را با هر دو دست انجام دهند بیشتر توجه می کنند. Sacramento این ویژگی را در عموزاده های DeMarcus دید.
بلاک شات: بازیکنی که با هر دو دست می تواند بلاک شات کند اهمیت بالایی دارد. بهترین گزینه اخیر آنتونی دیویس است که دست راست بود اما می تواند با دست چپ نیز بلاک شات کند.
تطبیق پذیری / همه کاره بودن در تیم
Versatility واژه ای است که ما همیشه می شنویم اما تنها چند بازیکن بسکتبال دانشکده این ویژگی را دارند.
چه چیزهایی باعث می شود تا یک بازیکن همه کاره شود؟ نگاهی به تطبیق پذیر ترین بازیکنان بسکتبال دانشکده بیندازیم تا بفهمیم چرا تا این حد ارزش داشته اند:
2008: فوروارد UCLA کوین لاو به عنوان نفر پنجم انتخاب شد زیرا دستان بزرگ و همچنین گام های بلند داشت و جامپ شات هایی را انجام می داد.
2009: در یکی از دسته بندی های بازیکنان تطبیق پذیر، Tyreke Evans به عنوان نفر چهارم انتخاب شد، و علت عمده آن توانایی اش برای پوینت گارد بودن و شوتینگ گارد بود.
2010: Ohio State اوان ترنر را به عنوان نفر دوم بخاطر 7.6 فریم و کنترل توپ، پرتاب و مهارت های فردی انتخاب کرد.
2011: هنگامی که جورجیا تک، ایمان شامپرت را به عنوان نفر 17ام انتخاب کرد، موجب تعجب خیلی ها شد. اما Knicks می دانستند که آن ها یک گارد همه کاره با مهارت های دفاعی و تهاجمی دارد.
2012: Michael Kidd-Gilchrist، شماره 2، تطبیق پذیر ترین بازیکن بخاطر نحوه دفاع، پاس دادن، ریباند کردن و مهارت های سرعتی اش بود.
شکل جسمی ایده آل برای محققان NBA
بازیکنان بسکتبال دانشکده با شکل ها و سایزهای گوناگون حضور دارند و این به محققان NBA بستگی دارد که تعیین کنند کدامیک از آن ها بدن هایی دارند تا بتوانند در برابر سختی های لیگ دوام بیاورند. آن ها به دنبال افراد قدرتمند هستند.
شکل بدن معمولا به سه دسته تقسیم می شود. یا 1) آماده NBA هستند زیرا ورزشکاران جوان ماهیچه های پرورش یافته ای دارند، 2) آماده نیستند اما می توانند در آینده ماهیچه سازی کنند یا 3) آماده نیستند زیرا قالب بدن شان با ماهیچه سازی سازگار نیست.
نگاهی به سه مورد سال 2012 می اندازیم تا نمونه هر دسته را بررسی کنیم:
1) تامس رابینسون، شماره 5: او دارای یک بدن آماده برای NBA است، که دلیلی برای انتخابش به عنوان یکی از پنج بازیکن برتر بود.
2) میرز لئونارد، شماره 11: محقق NBADraft.net، Tyler Ingle می نویسد که او دارای طول اندام عالی ای می باشد که قادر خواهد بود تا از ماهیچه های بیشتری بهره مند شود.
3) جان هنسون، شماره 14: اگرچه مهارت بالایی دارد اما به رتبه 14 سقوط کرد زیرا شانه های باریکش مانع می شد تا مقدار ماهیچه بیشتری بیاورد که این ورزشش را تحت تاثیر قرار داد.
آن ها همیشه می توانند راهشان به NBA را پیدا کنند، در صورتی که جامپ شات های شان را بهبود ببخشند.
محققان یک بازیکن بسکتبال دانشکده ای را که قبلا پرتاب های خوب و سرعت مناسبی داشته است را ارزشمند می دانند. اما آن ها به دنبال پرتاب کننده هایی هستند که قادرند تا پرتاب های شان را ارتقا دهند.
هرچه بازیکن کوتاه تر باشد، باید سرعت بالاتر و مهارت های پرتاب مناسب تری داشته باشد. به Jimmer Fredette فکر کنید.
بازیکنان دانشکده باید پتانسیل آن را داشته باشند تا رتبه شان را افزایش دهند، همانطور که پرتاب کننده های سه امتیازی در سالن NBA سریعا به جای خود باز می گردند.
برای بازیکنان، مربیان NBA از آن ها نمی خواهند تا از محدوده سه امتیازی پرتاب کنند. اما آن ها می خواهند که این کار زمانی که فرصت پیش می آید انجام شود.
آگاهی از سالن و غرایز
چیزی که آموزش آن سخت است آگاهی از غرایز و سالن می باشد چرا که محققان و مسئولان NBA آن را بسیار ارزشمند می دانند.
Kendall Marshall را در سال 2012 در نظر بگیرید. او یک بازیکن چپ دست بود که پرتاب کننده متوسط، یک تمام کننده زیر متوسط، و یک ورزشکار زیر متوسط بود. اما او توسط فونیکس در لاتاری پیک انتخاب شد زیرا او مهارت های پاس دهی خوبی در سالن داشت.
آگاهی غرایز و سالن فقط برای پوینت گارد ها مهم نیست، اگرچه غرایز عالی می تواند به هر بازیکنی در انتقال توپ کمک کند. آگاهی از سالن در همکاری تیمی و دفاع بسیار نتیجه می دهد.
و همچنین در سرعت نیز مفید می باشد، مثلا این که بدانید چه موقع خودتان را به حلقه برسانید یا کی توپ را به هم تیمی تان پاس دهید.
A