کمتر پستی در زمین بسکتبال وجود دارد که به اندازۀ سنتر ها برای یک تیم بسکتبال نقش محوری و اساسی داشته باشد. یک بازیکن در هر پستی می تواند تأثیر گذار باشد اما هیچ پستی به اندازۀ سنتر ها نمی توانند سرنوشت بازی را عوض کنند. بسیاری از اصولی که الان ما با آن ها بسکتبال بازی می کنیم نشعت گرفته از بازیکنان سنتر است. فاصله خط پرتاب آزاد از سبد به خاطر نحوه بازی بیل راسل (Bill Russell) از 1.82 متر به 3.64 متر تغییر کرد. قانون عدم اجازه بازگردادن توپ از پشت سبد برای مقابله با ویلت چمبرلین (Wilt Chamberlain)بوده است. قانون ممنوعیت دانک (در حال حاظر تنها در تمرینات ممنوعیت دارد( به دلیل حضور بی رقیب کریم عبدالجبار بود. تیم میامی هیتس به دلیل خرید سنتر بزرگی به نام شکیل اونیل از بازی های پلی آف گذر کرد و به قهرمانی رسید در حالی که با فروش این بازیکن، لیکرز از دور مسابقات کنار رفت. بیل راسل توانست بزرگترین سلسلۀ حکمرانی در NBA را با تیم بوستون سلتیکس در سال دهه های 1950 و 1960 رقم بزند. سلسله ای که با ورود او شروع و با خروجش به پایان رسید.
ویزگی های بازیکنان سنتر خوب
بازیکن سنتر باید ویژگی های دیگر به جز قد بلند را نیز دارا باشد. بسیاری از بازیکنان بلند قامت نباید در پست سنتر قرار بگیرند (کوین گارنت). از این رو، قد بلند ویژگی اصلی بازیکن سنتر نیست (زک راندولف). بازیکن سنتر بازیکنی است که با بسکتبال بازی کردن در حالت پشت به سبد مشکلی نداشته باشد، از برخود فیزیکی واهمه ای نداشته باشد و با این که توپ در دستانش نیست تحت درگیری فیزیکی قرار بگیرد اما باز هم به بازی ادامه دهد. یک سنتر خوب بازیکنی است هر بار برای ریباند به سمت تخته بپرد و اگر هم نتوانست، حریفش را نیز ناکام بگذارد.
بازیکن زیر سبد باید طبق شرایطی که پست فیزیکی اش در زمین ایجاب می کند مایل به دویدن طول زمین باشد، حتی اگر اکثر مواقع توپی دریافت نکند. او باید مایل به دفاع در هر مالکیت باشد و کاستی های هم تیمی هایش را نیز جبران کند. او غول آخر است و سد پایانی در مقابل سبد به حصاب می آید. او باید مایل به فدا کردن بدنش در هر بازی باشد.
بخاطر چنین توانایی های متمایز، بازیکنان سنتر باید به شکل مجزائی در تیم مورد سنجش قرار گیرند. گاهی چیز هایی می شنویم که صحت ندارند. می گویند «تنها ویژگی شکیل اونیل اندازه بدن اوست و نمی تواند حتی از فاصلۀ بیشتر از 1.5 متر نسبت به سبد پرتابی انجام دهد. یا ماتومبو (Matumbo) بسیار بلند است اما اگر قدش 2 متر بود، با چنین مهارت هایی نمی توانست حتی در تیم دبیرستان بازی کند». حقیقت این است که ماتومبو 2.22 متر است و شکیل نیز یک غول به تمام معناست. آن ها قابلیت هایی دارند که یک بازیکن کوچک تر ندارد. با توانایی های سد کردن و ریباند کردنی که ماتومبو داراست، او باید در طول دوران ورزشی اش حدود 15 تا 20 امتیاز در هر بازی را از تیم حریف بگیرد. اگر شکیل اونیل در تیم شما بود، آیا شما حتی از او می خواستید که پرتاب 3 امتیازی انجام دهد؟ به چیز هایی که آن ها می توانند به بازی بیاورند فکر کنید و نسبت به همان، عملکردشان را بسنجید.
چطور یک بازیکن سنتر موفق پرورش دهیم؟
بسیاری از ویژگی های بازی در پست سنتر قریضی است. بازی پشت به سبد بسیار سخت است. این کار نیاز به راحتی و احساسی دارد که تنها با شاعت ها بودن در سالن می توان به آن رسید. ما می توانیم به بازیکنان خود آموزش دهیم، اما نمی توانیم به اجبار کاری کنیم که حس راحتی داشته باشند. من حس می کنم بسیاری از مربیان این اشتباه را مرتکب می شوند که بازیکن را به یک باره در این پست قرار می دهند و وقتی او نتوانست خود را منطبق کند، از او انتقاد می کنند. من همیشه معتقدم که ایتدا باید یافت که چه بازیکنی در این پست احساس راحتی می کند و بعد تصمیم به قرار دادن او در این پست گرفت. ممکن است او بلندترین بازیکن نباشد، اما او تنها بازیکنی است که با بازی کردن در این پست، احساس راحتی می کند. حال وقتی بهترین بازیکن برای سنتر شدن را یافتید، چه می کنید؟ چه چیزهایی برای بهتر شدن به او آموزش می دهید؟
استفاده از پا
بی شک، به عقیدۀ من مهم ترین مهارتی که کمتر به آموزش آن پرداخته می شود، نحوه استفاده از پاست. این ویژکی یکی از مشخصه های مشترک بین بهترین بازیکن های سنتر است. به بزرگترین سنتر های تاریخ نگاهی بیاندازید. آن ها شکل بازی متفادتی دارند، شکیل اونیل (قدرتی)، اولاجوان (سرعتی)، کریم (ظرافت) اما همۀ آن ها در استفاده از پا فوق العده بودند. در ادامه تعدادی از کارهایی که با پاهایتان می توانید انجام دهید آمده اس. این ها تعداد محدودی از حرکات هستند که با استفاده از آن ها می توان بینهایت کار انجام داد.
- تکیه گاه رو به جلو
- تکیه گاه رو به داخل
- گامِ درات (Drop-Step)
- گام به داخل
- گام به سمت سبد
بازیکنان باید خود را برای انجام تمام این حرکات با دو پا وفق بدهند. من آموخته ام تا حرکات حمله در بسکتبال را بر اساس تکیه گاه ها (پای راست، تکیه گاه رو به داخل، پرتاب پرشی) به جای اسم حرکات (پرتاب سیکما) آموزش دهم. این به بازیکن اجازه می دهد تا از قدرت تصورش برای انجام بازی هایش استفاده کند. به علاوه، حرکات پا برای انجام بسیاری از حرکت های دیگر در زمین بازی استفاده دارد. ما به بازیکنان می آموزیم تا با حرکت سیکما رو به سبد شوید ، با گام رو به بیرون از منطقه رنگی خارج شوید و با حرکت تکیه گاه معکوس، باکس اوت انجام دهید. بازیکن باید در این حالت سه چیزمختلف را بیاموزد. در واقع، هر سه حرکت زیر سبد همان تکیه گاه رو به داخل هستند که به این شکل بیان می شوند. این کار باعث می شود که آن ها راحت تر بیاموزند و برای انجام آن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند.
پرتاب ها
همانند حرکات تکیه گاه، پرتاب ها نیز محدود هستند. با همراه کردن آن ها با یک یا چند حرکت تکیه گاه، به تعداد زیادی از حرکان حمله ای زیر سبد دست خواهید یافت. از نظر من، قابلیت های پرتاب توپی که بازیکنان سنتر باید داشته باشد به شرح زیر است:
- پرتاب زیر سبد
- پرتاب پرشی
- پرتاب منحنی
بازیکنان باید با هر دو دست قادر انجام این پرتاب ها باشند. در منطقۀ سد، شما ممکن است نیاز به انجام پرتاب پرشی با گردش باشید. در کنج منطقه رنگی شما ممکن است مجبور به انجام فیس آپ جامپر شوید و در بال کناری با پاسی رو به رو شوید و جبور به انجام دریافت و پرتاب پرشی شوید. یا حتی در هر سه حالت پرتاب مجبور به انجام تکیه گاه رو به جلو با پرتاب پرشی شوید.اسامی مرسوم برای حرکات مرسوم، وسیله ای برای آموزش است.استفاده از حرکات تکیه گاه و و پرتاب ها باعث می شود که شما از ادبیات یکسانی برای تمام پست های تیم خود استفاده کنید.
حرکات جایگزین
جایگزین به حرکاتی گفته می شود که در زمان دفاع شدن اولین حرکت تکیه گاه یا پرتاب توپ از آن استفاده می شود. این تغییر باید به شکل آرامی از حرکت اول به حرکت جایگزین تغییر کند. به دلیل موقعیت نزدیکی که این حرکات نسبت به سبد دارند، برای سنتر هایی که نیاز به پرتاب توپ از فاصله دور ندارند، مناسب است. فاصلۀ این حرکات از سبد بسیار کم است بنابراین آن ها سریع هستند و اغلب باعث گرفتن خطا نیز می شوند.
بگذارید این طور در نظر بگیریم که بازیکن شما در پای راست، تکیه گاه رو به جلو و پرتاب توپ پرشی (پرتاب با حرکت چرخشی) مؤثر عمل می کند. او در منطقۀ پست توپ را می گیرد و حرکات بالا را انجام می دهد اما هنگام پرتاب متوجه دفاع می شود، سپس برای جایگزینی، تکیه گاه با پای راست را انجام می دهد و سپس با گامی به داخل ( تکیه گاه کردن پای راست و دور زدن با پای چپ به سمت راست) پرتابی زیر سبد انجام می دهد. نتیجه، حرکتی به نام آپ اند آندر ( بالا و زیر) است. با این حال نیازی با آموزش نیست چرا که شما حرکت پای مرتبط با آن را قبلاً آموزش داده اید. او می تواند از آن ها در زیر سبد یا خارج از منطقه رنگی استفاده کند.
جایگیری
در زمان بازی در منطقه پست، جایگیری مهم ترین موضوع است. هر متر فاصله از سبد می تواند در تأثیرگذاری شما تعیین کننده باشد. کمی جلو تر یا عقب تر می تواند شما را مجبور به انجام مهارت هایی کند که احساس راحتی در آن ها نمی کنید و یا انتخاب هایتان را محدود کند. من دوست دارم که سنتر ها در بالای منطقه بلاک و روی محدوده رنگی جایگیری کنند. این کار به آن ها این آزادی را می دهد تا بدون این که به پشت سبد بروند، به هر دو سمت بچرخند. از آن مهم تر، این کار به پاسورها فضا و زاویۀ بهتری را برای رساندن توپ به آن ها می دهد. همچنین برای برش زن ها و اسکرین کنندگان فضای بیشتری فراهم می سازد.
برای بازی تأثیرگذار در پست سنتر، مکان یابی دفاع ها قبل از دریافت توپ حیاتی است. وقتی دفاع را پیدا کردید، فقط بگذارید از یک سمت بتواند با شما بازی کند. اگر از سمت پایین روی شما کار می کند، در همان نقطه او را نگه دارید و اگر سمت بالای شما فعالیت دارد، او را همان جا نگه دارید. پاسور های داخل قوس سه امتیازی باید بدانند که دور از دفاع به شما پاس دهند و شما از حرکات تکیه گاه استفاده کنید. برای مثال، اگر بازیکن سنتر منطقه راست پست قرار دارد و دفاع در پایین، پاسور باید توپ را به دست راست سنتر پاس دهد و او نیز حرکت تکیه گاهی را انتخاب کند که فضای وسط را برای او باز کند (تکیه گاه پای راست). این کار به سنتر ها کمک می کند تا قدرتمند تر باشند. اگر طی این حرکت دریافت که پرتابش دفاع خواهد شد، می تواند به سرعت از یک حرکت جایگزین با همان تکیه گاه پای راست استفاده کند (گام به داخل یا به سبد).
با جایگیری مناسب در زمین و قرار دادن بدن در موقعیتی مناسب برای مقابله با دفاع، سنتر ها سریع تر و محکم تر عمل خواهند کرد و انتخاب های بیشتری در حمله خواهند داشت.
جنبه های روانی
شکی نیست که از لحاظ روانی بازیکنان سنتر باید قوی تر از دیگر بازیکنان باشند. برای شروع، بازی و زمین هر دو برای یک بازیکن سنتر طولانی تر از دیگران است. بازیکنان میانی زمان زیادی از بازی را حتی بدون گذر از خط پرتاب آزاد سپری می کنند اما بازیکنان سنتر باید در هر مالکیت کل طول زمین را طی کنند. بازیکنان پشت منطقه رنگی می توانند از برخورد با حریف امتناء کنند مخصوصاً در زمانی که توپ در اختیارشان نیست. اما سنتر ها در تمام طول بازی چه با توپ و چه بی آن، فیزیکی بازی می کنند. آن ها باید بر خلاف بازیکنان میانی که توپ در اختیارشان هست، باید توپ را به دست آورند.
همۀ این سختی ها را باید به زمان های عصبانیت و خستگی اضافه کرد، به خصوص زمانی که نمی توانند توپ های زیادی به دست آورند. بی توجه به همۀ این موارد، او باید به اندازه کامی بیاموزد که دائماً بی توجه به شرایط، در حال بازی کردن باشد. او باید این کار را بارها و بارها، مالکیت به مالکیت، بازی به بازی تکرار کند. مربیان باید این جنبه های بازی را ببینند و به آن توجه بیشتری اختصاص دهند. پیت گیلن (Pete Gillen)، مربی بزرگ گذشتۀ ویرجینیا، جمله ای را بارها و بارها تکرار می کرد. «بگذارید سگ بزرکتر بخورد.» در غیر این صورت ریسک مربیگری یک «بگل» (نوعی نان که حلقه ای شکل اسو و میانش خالی است) را پذیرفته اید (کنایه از نیمه کاره ماندن).