حمله اغلب به عنوان حرکت تک به تک نامیده می شود. من ترجیح می دهم به خاطر این حقیقت که بسکتبال یک بازی تیمی ست، این حرکت را حمله فردی بنامم. به هنگام تدریس حرکات فردی در بسکتبال به بازیکنان اغلب پیام های اشتباهی برداشت می شود. بازیکنان بسکتبال پس از یک دوره تابستانی در مهارت های فردی پیام ها را درهم می آمیزند و ما از آن ها می خواهیم تا مهارت ها را در قالب تیم اجرا کنند.
آیا فقط مهارت ها را یادشان می دهیم یا می خواهیم تا به لحاظ ذهنی نیز آمادگی داشته باشند؟ محتوایی که به آن ها می آموزیم چیزهایی هستند که به نظر می آیند. ما از نام های دکوری لذت می بریم و هرچیزی که با آن ها سر و کار داشته باشیم اما در این مورد سادگی بهترین چیز است. درباره ی نامیدن این قسمت، «در اینجا نکاتی وجود دارد که وقتی توپ به دستتان رسید بتوانید امتیاز بگیرید». سپس، می توانید آن چیزها را بگیرید و به بازیکنان بیاموزید کجا از آن ها استفاده کنند، از همه مهم تر چیزی ست که ایجاد می کند، نه برای خودش بلکه برای هم تیمی هایش.
افسانه تهدید سه گانه
از وقتی جوان بودم، درباره تهدید سه گانه می شنیدم، موقعیت تهدید سه گانه. در موقعیتی که می توانی پرتاب کنی، پاس بدهی یا دریبل کنی. گرچه این حرف درست است که باید آماده باشید، اما واقعیت این است که تنها یکی از آن ها تهدید محسوب می شود. آخرین باری که در دفاع پرتاب کننده را رها کردید و جلوی دریبل کننده را گرفتید کی بود؟ درباره این جمله چطور که «این بازیکن واقعا پاس می دهد، مطمئن بشوید که با او بازی کنید و اگر مجبور شدید پرتاب کننده را رها کنید»؟ این هیچ وقت نباید اتفاق بیفتد. به همین دلیل باور دارم که هر سه تهدید در تهدید سه گانه فقط و فقط پرتاب کردن است.
تهدید سه گانه جدید: پرتاب پرتاب پرتاب
در درجه اول، هیچ اتفاقی برای بازیکن مهاجم بدون تهدید امتیاز گیری رخ نمی دهد. هنگامی که مدافع تان فکر کند که شما بتوانید با هر لمس توپ امتیاز گیری کنید، این باعث می شود تا او در موقعیت بسیار نامناسبی قرار بگیرد. حمله و تحت فشار قرار دادن مدافعان باعث می شود که از بازی منحرف شوند. این باعث تخریب اهداف شان می شود، فرصت های بیشتری برای تیم تان به ارمغان می آورد و تاثیر منفی ای بر روی مهاجمان آن ها دارد.
پرتاب، پرتاب، پرتاب بدان معناست که هر زمان که توپ را لمس کنید، فورا به موقعیت پرتاب می رسید. توپ دقیقا به موقعیت پرتاب می رسد، زانو های تان خم می شود و در موقعیت ورزشی قرار می گیرید. پرتاب،پرتاب، پرتاب بدان معناست که هر زمانی که توپ را لمس کنید با سبد مواجه می شوید. این خیلی ابتدایی بنظر می رسد اما چند بار دیده اید که بازیکنان با گردش به عقب با سبد رو به رو شوند؟ چندبار دیده اید که بازیکنان با کرنر یا بالا سبد رو به رو شوند؟
پرتاب،پرتاب، پرتاب یعنی هر زمانی که توپ را لمس کردید، چشمتان به حلقه بیفتد. با نگاه کردن به حلقه، از هر موقعیتی به شما این امکان را می دهد تا هرچیزی را که در زمین اتفاق می افتد ببینید.
پرتاب، پرتاب، پرتاب یعنی هر زمانی که توپ را لمس کردید پای تان در موقعیت قرار می گیرد و قدرت آن افزایش می یابد. سریع تر خواهید شد زیرا در موقعیت بهتری قرار می گیرید.
اخیرا، پرتاب مهارتی ست که نمی تواند تفکر ثانویه باشد. شما بهتر است تا از یک پرتاب ریکاوری کنید، اما نمی توانید به یک پرتاب بهبود بخشیده شوید. شما به یک پرتاب و ریکاوری یک پاس فکر می کنید، شما از پرتاب و ریکاوری به دریبل زدن فکر می کنید اما نمی توانید راه دیگری بروید. چندبار دیده اید که یک بازیکن در کرنر پاس دریافت کند و بدنبال فرد دیگری باشد که به او پاس بدهد؟ هرکسی در تیم او، هر کسی که نزدیک او ایستاده باشد و فریاد بزند «پرتاب کن، پرتاب کن!» درحالی که او به دنبال فردی ست تا به او پاس بدهد، او توجه نمی کند که فضای جلوی او باز است. در نهایت، او حرکت می کند تا پرتاب را انجام دهد و این هرگز اتفاق نمی افتد. این بخاطر آن است که به پرتاب فکر نکرده است.
بنابراین، هرزمان که توپ را دریافت می کنید به پرتاب آن فکر کنید، تصمیم دومتان پرتاب باشد و تصمیم سومتان نیز پرتاب باشد! حالا این یک تهدید سه گانه است.
ضمیمه توسط Joe Haefner
زمانی که می خوانید «پرتاب،پرتاب،پرتاب» به لحاظ ذهنی شاید فکر کنید که این دیوانگی ست. می دانم که انجامش دادم. اما پس از آنکه دان را دیدم در حالی که آن را تدریس و اجرا می کرد، فهمیدم که یک نبوغ است.
پس از استفاده آن در طول یک دهه، حالا به هیچ روش دیگری نمی توانم تدریس کنم. بازیکنان من بهتر شده اند. بسیار اعتماد به نفس دارند.
این مثالی ست از اینکه چطور می توانید آن را به بازیکنان تان معرفی کنید و همچنین کمک می کند تا برخی از کج فهمی ها درست شود:
پس از معرفی تهدید سه گانه می توانید از آن ها بخواهید «چه اتفاقی برای پاهایتان می افتد پس از آنکه به پرتاب کردن فکر می کنید؟»
پس از آن، می توانید بپرسید «حالا، چرا این اهمیت دارد؟»
این معمولا جایی است که آن ها را از دست می دهید. اگر خوش شانس باشید ممکن است چند بازیکن داشته باشید که آن را متوجه شوند. بنابراین اگر در عرض 5 ثانیه پاسخی ندهند می توانید به آن ها بگویید «اگر به آرامی برگردید، این امکان را به مدافعان می دهید تا جمع شوند و فرصت تان از دست می رود».
«اگر به طور پیشرفته بچرخید و با سبد رو به رو شوید، درست مانند موقعی که می خواهید توپ را پرتاب کنید، فشار بر مدافعان وارد می شود. اگر نتوانند دفاع را انجام دهند پرتاب خوبی نسیب تان می شود، پس توپ را پرتاب کنید»
«حالا با فکر به پرتاب تا جای ممکن به سرعت در موقعیت پرتاب قرار بگیرید. مدافع حریف سعی می کند فضا بیشتری از زمین را در مقابل پرتاب شما بگیرد. حالا او سد راه شما می شود. اگر در جلو شما با سرعت بالا به هوا بپرد فرصت همچنان برای شما باقی ست زیرا حرکت به سمت شما برای او دشوار شده تا بخواهد مقابله کند»
سپس بپرسید، «اگر به پرتاب فکر کنید، چه اتفاقی برای چشم های تان می افتد؟»
بسیاری از گروه ها معمولا این را درست می گویند «چشم تان به دنبال حلقه است».
«بله. و هنگامی که آن ها به حلقه نگاه می کنند این زوجی از چیزهاست. چشم ها یکی از بزرگترین سلاح ها است و مدافعان شاید بپرند و موقعیت پاس در زیر سبد را برای شما به وجود آورند».
«دو، اگر چشم هایتان به بالا باشد، چه می بینید؟»
«بله. می توانید تمام زمین را ببینید. مدافعان را ببینید. هم تیمی هایتان را ببینید.»
«حالا اگر خارج از موقعیت پرتاب قرار بگیرید آیا به پرتاب فکر می کنید؟»
«حالا دوباره به پرتاب فکر کنید. اگر خارج از موقعیت پرتاب قرار بگیرید چه؟»
«کاملا! حتی اگر توپ را هیچوقت پرتاب نکنید چون فکر کنید که این پرتاب ضعیفی ست، اما تمارض به پرتاب توپ باعث ایجاد فشار به مدافعان خارج از موقعیت می شود. مدافعان از موقعیت خود به هوا می پرند اگر نشان دهید که قصد پرتاب دارید. حتی اگر از ان نقطه پرتاب خوبی انجام ندهید.»
همانطور که دیدید این ذهنیت ابزار بزرگی برای بهتر شدن تیم تان در حمله است.
چگونه از دریبل استفاده کنیم
پر استفاده ترین مهارت بدون نیاز به تمرین زیاد در بسکتبال دریبل زدن است. این کاری ست که زمانی که توپ در اختیارتان است انجام می دهید. نیازی به داشتن هدف نیست، نیازی به داشتن جهت نیست. فقط توپ را بگیرید و آن را روی زمین حرکت دهید. این بدان خاطر است که در این بازی بچه ها مفهوم مشخصی از حمله ندارند.
من اعتقاد دارم که هدف از حرکت دادن توپ بر روی زمین نزدیک تر شدن به سبد است. درست مثل این ذهنیت «پرتاب،پرتاب،پرتاب» که به پیشرفت شما در توپ گیری کمک می کند، هنگامی که توپ را بر روی زمین حرکت می دهید تنها یک فکر در سرتان است «LAYUP!»
با تفکر درباره حرکت توپ، دریبل زدن ها پیشرفته تر و هدف مند تر می شود. هرگز کاری را که می توانید با یک دریبل زدن انجام دهید با دو دریبل انجام ندهید. هنگامی که توپ را روی زمین قرار می دهید، ممکن است دریبل طولانی شود و حرکت به سمت سبد سخت تر شود. جدا شدن از دفاع با توپ امکان پذیر است و اگر نمی توانید با دریبل اولیه جدا شوید به هیچ وجه نمی توانید این کار را انجام دهید. هدف شما به سمت سبد باید مشخص باشد. برگرداندن مدافعان تان به شرایط قبل کلیدی ترین نکته در مقابل مهاجان است.
و درست شبیه پرتاب کردن، نمی توانید به یک پرتاب فکر کنید. چند بار دیده اید که بازیکن تان دریبل بزند، بدنبال پاس دادن باشد، و مدافع پاس دهد؟ اگر این اتفاق نمی افتد بخاطر عدم هماهنگی ست. اگر بازیکن تان قصد داشت تا عمل حمل توپ را انجام دهد و دفاع شد می تواند پاس دهد. با این وجود راه دیگری نیست.