تیم دانکن و بازی فراموش شده در زمان

«وقتی پنج انگشتر داری، لازم نیست حرف زیادی بزنی»

نشریه دآن‌دفیتد (The Undefeated)، ادای احترامی کرده به سابقه بازی کسی که به وضوح، برجسته‌ترین و کامل‌ترین فوروارد قدرتی در تاریخ NBA است. فارغ از آمار حیرت انگیزش و جدای از اینکه او تنها دلیل ۵ بار قهرمانی یک باشگاه کوچک از تگزاس جنوبی، در طی ۱۵ فصل بود، دانکن تبدیل به استاندارد لیگ در وفاداری، موفقیت پایدار و ماندگاری شد. بی‌دلیل نیست که یک روز را برای تقدیر از او اختصاص داده‌اند، یعنی روز تیم دانکن (Tim Duncan Day). نویسنده ارشد، مایک وایز، که بیشتر دوران بازی دانکن را از سال ۱۹۹۷ که یک بازیکن تازه وارد بود، پوشش داده، در این نوشته ستایش‌وار، اصل بزرگ را شکست ناپذیر توصیف می‌کند.

بازی فراموش شده

تصور کنید که یک نوازنده حرفه ای و خوش ذوق کلارینت متوجه می‌شود که همه نوازنده های معمولی که در حال اجرای موسیقی هستند، امیدوارند در گروه معروف پارلیمنت-فونکادلیک (Parliament-Funkadelic) نوازندگی کنند.

آن نوازنده تیم دانکن بود که سال ۱۹۹۷ از کالج بیرون آمد، درست در زمانی که آلن ایورسون (Allen Iverson) ، لترل اسپرول (Latrell Sprewell) ، استفون ماربری (Stephon Marbury) و تعداد دیگری از بازیکنان NBA در شرف تبدیل شدن به قهرمانان ضدفرهنگ در جریانات اصلی فرهنگ آمریکایی بودند.

تیم دانکن در سال ۱۹۹۸

او محصول کمپ آدیداس یا نایکی نبود. کمپ‌هایی که در ۱۵ سال گذشته تعداد زیادی نوازنده معمولی تحویل ارکستر بسکتبال داده بودند. هیچکس به او نگفت که چقدر ویژه و فوق‌العاده است، تا زمانی که چهار سال کالج را در دانشگاه ویک فارست (Wake Forest) به پایان رساند، کاری که تقریباً دیگر کسی انجام نمی‌دهد.

دانکن به شیوه‌ای بازی کرد که زمان، آن را به فراموشی سپرده بود.

او هنگام استفاده از تخته، تکنیک پرش آرنج بیل برادلی از تیم نیویورک نیک، و درک مسیر و زاویه سام جونز از تیم بوستون سلتیک را با هم ترکیب می‌کرد. او اقتصاد حرکتی باورنکردنی بیل راسل از تیم سلتیک را فرا‌گرفته بود و می‌دانست چه موقع استراحت کند، چه موقع استارت‌های انفجاری بزند، و دقیقاً چند قدم باید بردارد تا بتواند به سمت بازیکن دیگر بچرخد. و بله او خصوصیات اصلی یک آدم خاکی و ساده و دهاتی از منطقه فرنچ لیک (French Lick)، یعنی لری برد (Larry Bird)، را هم داشت.

دانکن هرگز شور و شوقی برای ورود به بازی های نمایشی و تبلیغاتی نداشت. هرگز بازیکنان مدافعی که در مقابلش می‌ایستادند را با کلمات زشت خطاب نمی‌کرد. سبک بازی قدیمی و رفتار صبورانه او آنقدر معمولی و ساده بود که دانشجویان پولدار دانشگاه، او را مونگول می‌نامیدند. و البته او به خوبی هم می‌دانست که در رختکن های NBA یا در آرایشگاه ها پشت سرش چه می‌گویند:

«او یک برادر واقعی نیست. بله او اهل ویرجین آیلند است. اما برادر ما نیست.»

تیم دانکن بعد از ۱۹ سال بازی حرفه ای بازنشسته شد

و بعد از گذشت ۱۹ سال، آنقدر خوب و درست بود که خیلی از همبازی‌ها، امروز دیگر او را جزو خانواده می‌دانند، حتی بزرگترین رقیبانش در میدان مسابقه، به او ادای احترام می‌کنند:

«دانکن، بزرگترین فوروارد قدرتی است که تا به حال وارد این بازی شده. او عضو خانواده است. خانواده‌ای شامل بهترین مردان بزرگ دوران» ، این جملات را شکیل اونیل، وقتی که متوجه شد تیم دانکن بازنشسته شده، به زبان آورد.

اونیل حرفش را این گونه ادامه داد، «فکر می‌کنم همه او را به عنوان یک سیاه پوست می‌شناختند. فقط فکر می‌کنم همه ما محصول محیط اطراف مان هستیم. او در جزیره ای بزرگ شده که اطراف آن را آب فرا گرفته و حالا تبدیل به یک شناگر شده است. وقتی من به باهاماس رفتم، تقریباً هیچ جا زنجیر طلا یا خالکوبی یا موی بافته شده ندیدم. آنجا یک دنیای متفاوت است. اما برای تیم خیلی طول نکشید تا در دنیای ما پذیرفته شود، به خاطر شخصیتی که داشت، به عنوان یک انسان محکم و ساده و البته یک بازیکن باورنکردنی».

تیم دانکن ، اصل بزرگ

تیم دانکن و شکیل اُنیل

اونیل معروف بود به اینکه علاقه زیادی به جلب توجه داشت و اینکه برای خودش لقب و عنوان اختراع می‌کرد. در طول دوران بازی‌اش، به طرز خنده داری هر لقبی را برای خودش انتخاب می‌کرد، از بابای گنده (The Big Daddy) تا ارسطوی گنده (The Big Aristotle) و موارد مشابه، البته بعضی وقتها زیاده‌روی هم می‌کرد. مثلا یک بار گفت «من الان فاضلاب‌چی گنده هستم، میدونی چرا؟ چون کلی کثافت اینجا هست که باید جمع شون کنم ».

اونیل فقط یک لقب را کاملاً برای دانکن مناسب می‌دانست.

او گفت: «من اسم او را اصل بزرگ (یا بنیادی بزرگ) گذاشتم چون مهارت های اصلی و پایه‌ای او فوق‌العاده بودند. من او را با لری برد در یک دسته طبقه بندی می‌کنم. لری برد در دویدن سریع نبود و پرش بلندی هم نداشت، ولی با مهارت های اصلی و پایه‌ای اش، زنده زنده حریف را می‌خورد. تیم هم همین کار را می‌کرد. »

«احتمالاً من ترکیبی از ۸۰ درصد استعداد و ۲۰ درصد مهارت‌های اصلی و بنیادین بودم. تیم دانکن ۸۰ درصد مهارت‌های اصلی و ۲۰ درصد استعداد داشت. او پنج حلقه قهرمانی دارد و من چهار تا. و همین قضیه لعنتی من را آزار می‌دهد. »

تیم دانکن و بروس بوئن

بروس بوئن (Bruce Bowen) در سه بار از قهرمانی‌های دانکن، با او هم‌تیمی بوده است. او هم مثل بقیه دانکن را می‌شناسد و مثل بقیه به خصوصیت های شخصیتی دانکن به عنوان یک انسان تنهای درونگرا، خندیده است. از نظر او دانکن از آن نوع انسان های موقر و جدی است که مثلاً وقتی به او بگویید شلوارش در حال آتش گرفتن است، او احتمالاً پایین را نگاه می‌کند و به آرامی پاسخ می‌دهد «بله، در حال آتش گرفتن است».

بوئن این جملات را در کمپ بسکتبال تابستانی خودش در شهر زادگاهش، فرسنو، در کالیفرنیا، بر زبان آورد: «دانکن بامزه، جالب و خودرای بود، اما اگر شما را نمی‌شناخت برای شما نمایش اجرا نمی‌کرد».

«کسی در حد و اندازه او، بهترین چیزی که باید در مورد موفقیت یاد می‌گرفت این بود که چطور دنیایش را خصوصی نگه دارد. بعد از اتمام هجوم دوربین ها و دسترسی های بی وقفه، او متوجه شد که داشتن چیزی فقط برای خودش، در آخر کار، چقدر مهم است».

او اضافه کرد: «شما در مورد کسی حرف می‌زنید که بیشتر از خودش، به فکر تیمش بود. او تیم دانکن بود. برای او همیشه تیم اولویت داشت. حتی در روز و دوره ترویج فرد و خصوصیات فردی، او اجازه نمی‌داد که منافع شخصی اش جلوی منافع گروه را بگیرد».

تیم دانکن و کوبی برایانت

کوبی برایانت، بازیکن بازنشسته تیم لس آنجلس لیکرز، در انتقال بزرگی و عظمت مایکل جردن به لبران جیمز، یک بازیکن محوری بود. اما هیچکس از نسل دانکن، با موفقیت پایدار او برابری نمی‌کرد، که اولین قهرمانی‌اش را در سال ۱۹۹۹ و آخری‌اش را در سال ۲۰۱۴ در سن ۳۸ سالگی کسب کند.

وقتی که سن آنتونیو اسپرز پنجمین قهرمانی‌اش را در سال ۲۰۱۴ کسب کرد، که آخرین سال بازی لبران جیمز برای میامی هیت بود، دانکن به اولین بازیکنی تبدیل شد که قهرمانی تیمش در NBA را در طول سه دهه مختلف تجربه کرده بود.

دانکن شغل همه را در NBA تغییر داد.

تیم دانکن و لبران جیمز

در اوایل سالهای ۲۰۰۰ چارلی رز (Charlie Rose) از نشریه د وییک (The Week) گفتگویی با ریک پیتینیو (Rick Pitinio) مربی دانشگاه لویزوایل (Louisville) انجام داد. چارلی پرسید که آیا پیتینیو حاضر است سرپرستی و مربیگری تیم بوستون سلتیکس را قبول کند، البته به شرطی که دانکن را نداشته باشد. (بوستون سلتیکس در آن فصل از نظر آمار و ارقام بیشترین بخت را برای قهرمانی داشت) پیتینیو پس از چند ثانیه فکر کردن گفت «اگر بدانم که قرار نیست دانکن عضو سلتیکس بشود، این کار را قبول نمی‌کنم.»

تیم دانکن و ثبات در موفقیت

در سالنامه های آماری لیگ، هیچ بازیکنی در تاریخ بیشتر از دانکن میانگین امتیازها و ریباندهای دو رقمی را برای هر بازی در مسابقات حذفی ثبت نکرده، و با هفت سال پی‌در‌پی (از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴) عضویت در تیم منتخب آل-استار، فقط کریم عبدالجبار دوران منتخب پیوسته و طولانی‌تری از او داشته است.

او از نظر ذهنی و فیزیکی به طرز فریبنده‌ای سرسخت بود. ذره ذره اعتبارش را به واسطه پیشرفت در طی زمان کسب کرده بود. نوزده سال و ۱۹ بار حضور در مرحله حذفی یا پلی‌آف. چند بار اسپرز در حال حذف شدن بود و ریوروالک پیر (Oldman Riverwalk) زمین بازی را مثل یک مرشد هشتاد ساله در شب های شنبه به نفع شان زیر و رو کرد؟ چند بار ذهنیت شما را در مورد خودش و توانایی‌اش برای خوب بودن در طولانی مدت به اشتباه انداخت؟

شکست ناپذیر

خداحافظی تیم دانکن

شکیل اونیل جایی در باره او گفت:

«چیزی که در مورد او به یاد خواهم داشت این است که، او همیشه برمی‌گردد، فرقی نمی‌کند چه پیش بیاید. من واقعا در مورد این قضیه فکر کردم، او یک تقاطع بود بین لری برد و حکیم اولاجوان (Hakeem Olajuwon)».

«نمی‌شد حکیم را شکست داد. می‌شد او را تحت فشار گذاشت و او را خم کرد، می‌شد به او حرف های ناجور زد، می‌شد با او خشن بازی کرد، اما او فقط باز‌می‌گشت و در مقابل تو بهترین تلاشش را می‌کرد. تیم هم مثل او بود. مهم نبود که چه حرفی بزنی یا چه کاری انجام دهی. هرگز نمی‌شد به پای او رسید و شکستش داد. یک شب در یک بازی ۳۰ بار او را شکست دادم و او شب بعد برگشت و ۳۰ بار مرا تسلیم کرد. »

«هیچ چیزی او را شکست نمی‌داد. او به شکل اصلی و بنیادی ، تمام احترام ما را کسب کرده بود».

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *