اولین تجربه مربیگری بسکتبال جوانان من هدایت تیم پسرهای زیر ۱۲ سال بود که از ۹ کودک ۹ تا ۱۲ سال تشکیل شده بود. به عنوان اولین تجربه خود، در طول یک فصل بازی توانستم پیشرفت بسیار زیادی داشته باشم. من تقریباً وارد چالش جدیدی شده بودم که اجازه میداد تا تجربه بیشتری در زندگی و مربیگری بسکتبال جوانان کسب کنم. اما با اینکه در این مسیر لذت میبردم ولی این فصل شروع عالی برای شغل مربیگری من که از ابتدا در آرزوی آن بودم محسوب نمیشد. ما بازیها زیادی را باختیم و تعداد باختهایمان از بردهایی که بدست میآوردیم بیشتر شده بود. این موضوع باعث نگرانی من شده بود و وقتی که بازتاب نتایج خود را مورد بررسی قرار دادم فهمیدم چه کارهایی را غلط و چه مواردی را به درستی انجام دادهام. وقتی که فصل بازیها تمام شد ۲ سوال ساده از خود پرسیدم:
۱-چه کاری را درست انجام دادم؟
۲-چه کاری را غلط انجام دادم؟
در این مطلب ۶ نکتهای که در دوران مربیگری بسکتبال جوانان رعایت نکردم را بازگو میکنم:
۱- بازتاب مربیگری بسکتبال جوانان
به خاطر میآورم بعد از باخت در بازی از خودم میپرسیدم که اشتباه من کجاست؟ مربیان دیگر چه کاری انجام میدهند که من انجام ندادهام؟ با گذشت زمان و بالا رفتن اطلاعاتم در زمینه مربیگری متوجه شدم که سنجیدن توانایی خود در هدایت تیم با مقایسه نتایج بدست آمده کار بیهوده ایست. ۲ دلیل وجود دارد:
-در بسکتبال جوانان وجود بازیکنان ماهر و بااستعداد علت اصلی برد به حساب میآیند. مربی در کوتاه مدت تأثیر چندانی در برد تیم نخواهد داشت. بعضی از مربیان فکر میکنند که این آنها هستند که باعث بالا رفتن سطح مهارت بازیکنان میشوند و درنتیجه نتیجه تیم شما بازتاب عملکردشان محسوب میشود. باید به تمام این مربیان بگویم که توانایی و مهارت بازیکن شما وابسته به آموزشهای تمام مربیانی است که به آنها آموزش دادهاند. امتیازدهی به توانایی یک مربی با توجه به نتایجی که در یک فصل بدست آورده منصفانه نیست. من این نقل قول را از جف ون گوندی دوست دارم: « سرافرازی و عظمت کار شما به عنوان یک مربی به عظمت بازیکنانتان وابسته نیست. اگر کسی اینگونه فکر نمیکند مربیگری را درک نمیکند»
– بعضی از مربیان در مربیگری بسکتبال جوانان از تاکتیکهایی استفاده میکنند که به برد تیمشان کمک میکند ولی در آینده باعث عقب افتادن بازیکنان میشود.انجام بازی دفاعی و تشویق بهترین بازیکنان به پاس ندادن به بازیکنان ضعیف قطعاً باعث برد میشود ولی به بالا بردن سطح تیم کمکی نمیکند. آیا انجام یک بازی دفاعی که باعث برد تیمتان میشود و هدایت کودکان زیر ۱۰ سال از شما مربی بهتری نسبت به کسی که یک بازی تن به تن و تهاجمی را در زمین هدایت میکند میسازد؟به نظر من خیر! تعداد برد و باخت شما میزان تواناییتان را در هدایت بازی بسکتبال نشان نمیدهد.
۲- نبود بازیکنان آزاد
از جمله اشتباهات من در فصل بازی این بود که تیم را به دو دسته «بزرگها» و «کوچکها» تقسیم کردم. بازیکنان بزرگتر را به یکی از نقاط انتهایی زمین میفرستادم تا روی سانتر کردن کار کنند و بازیکنان کوچکتر را به قسمت انتهایی دیگر زمین میفرستادم تا بر روی مهارتهای دریبل خود کار کنند. این را قطعاً میدانم که برای بسکتبال نوجوانان کارایی ندارد. تمام بازیکنان باید روی توانایی دریبل زدن و سانتر خود کار کنند. بازیکنان کوچکتر را از بقیه جدا نکنید. به عنوان مربی نوجوانان باید تمام بازیکنان را برای بازی در تمام نقشها در زمین آماده کنیم چون نمیدانیم که قرار است در آینده در چه پستی بازی کنند. اگر بخواهم مثالی در این باره بزنم میتوانم از سوپراستار انبیای آنتونی دیویس نام ببرم. او به عنوان یکی از بهترین بازیکنان سانتر انبیای شناخته شده است.به عنوان یک بازیکن جوان او همیشه در گارد رأس بازی میکرد. ولی در خلال سالهای دبیرستان قد او از ۶ فوت و ۲ اینچ به ۶ فوت و ۱۰ اینچ افزایش یافت. این میزان رشد به معنای آن بود که او حالا ظرفیت و شرایط گارد مرکزی تیم شدن را دارد. آیا فکر میکنید محدود کردن او در زیر سبد به جای کار کردن روی دریبل و شوت از خارج او را تبدیل به بازیکن امروز میکرد؟ بازیکنان را برای بازی در همه پستهای داخل زمین آماده کنید. به هیچ وجه نمیدانید که در آینده در کدام پست بازی میکنند.
۳- فشار همه جانبه در زمین
من یکی از مربیانی بودم که این روش را در بازیهای نوجوانان زیر ۱۲ سال اجرا کردم. در آن زمان فقط یک دلیل وجود داشت که از این روش استفاده کنم. میتوانید حدس بزنید؟ پاسخ این است:«چون جواب میداد».اگر دوباره در آن فصل مربی میشدم به ۲ دلیل هرگز از این روش استفاده نمیکردم:
-استفاده از این روش باعث بالا رفتن سرعت بازی بینظم نوجوانان میشد. من ترجیح میدهم بازیکنان تجربه بیشتری را در بازیهای نیم دفاعی و دفاعی و بازی نفر به نفر داشته باشند.
– مربیان تیمهای نوجوان نباید وقتهای باارزش تمرین را برای اجرای این روش هدر دهند( بعضی از مربیان را دیدهام که بیشتر از نیمی وقت تمرین خود را انجام تمرینات فشار همه جانبه صرف میکنند). صرف وقت اضافه برای بالا بردن سطح مهارت و انجام بازیهای جانبی برای آینده بازیکنان بسیار مفیدتر است. اعمال فشار همه جانبه در زمین وقت زیادی را در تمرین میگیرد و بهتر است برای افزایش توانایی بازیکنان در طولانی مدت استفاده شود. این کار باعث میشود که بازیکنان فرصت لازم را برای تمرین دفاع تک به تک و حمله از نیمه زمین که بسیار مهمتر هستند از دست بدهند.
۴-ندادن شانس موفقیت به تیم
بعضی از مربیان تیم خود را در دسته ضعیف قرار میدهند و یا در لیگهایی شرکت میکنند که از برد خود مطمئن هستند. من همیشه میخواستم که بازیکنانم در برابر بهترین تیمها مسابقه دهند.ولی صادقانه بگویم که اشتباه میکردم. با اینکه ما فرصت حضور در دسته تیمهای با سطح پایینتر را داشتیم اما من همچنان به شرکت بازیکنانم در گروههای پیشرفتهتر اصرار میکردم. این مسئله باعث میشد تا فرصت کسب تجربه را از آنها بگیرم. نیت من برای تیم نیت خوبی بود. تیم با بازی در مقابل رقیبان بهتر بسیار پیشرفت کرد و به این ترتیب به مسئلهای که روی آن تمرکز کرده بودم رسید. در آن زمان فکر میکردم که کار خوبی انجام دادهام. در اوایل فصل به تیمهایی که با اختلاف ۳۰ امتیاز میباختیم در انتهای فصل این میزان اختلاف را به ۱۰ امتیاز رساندیم. به این ترتیب فاصله بین ما و تیمهای خوب دیگر کمتر شد ولی همچنان با آنها فاصله داشتیم. چیزی که به آن توجه نداشتم در نظر گرفتن سن بازیکنان بود. این بازیکنان ۹ تا ۱۰ ساله در آن زمان نمیتوانستند فکر کنند که در آینده چقدر میتوانند خوب باشند. آنها بازی و سرگرمی را باهم میخواستند و دویت نداشتند که در هر بازی شکست بخورند.داشتن اختلاف ۳۰ امتیاز با حریف هر بچه ۱۰ سالهای را ناراحت میکند و خود را وادار میکند تا این اختلاف را جبران کند و او را از توجه به پیشرفتش در بازیها دور میکند. وقتی که با یک حریف خوب بازی میکنید پیشرفت بسیار مهم است. به بازیکنانتان فرصت تجربه موفقیت را بدهید.
۵-انجام ندادن بازیهای کوچک اضافه
همانطور که چندین بار گفتم، بازی های کوچک تدارکاتی، بهترین روش برای آموزش بسکتبال به بچهها هستند. آنها غیرقابل پیشبینی و بسیار جالب هستند و فرصتی را فراهم میکنند تا بازیکنان هرچه را که یاد گرفتهاند در زمین پیاده کنند. وقتی چند بازی کوچک را در فصل اول مربیگری خود انجام دادیم نتوانستیم به اندازه لازم از آن بهره ببریم . بعدها به مربیان دیگر پیشنهاد بهره از سیستم SSG واستفاده از حداقل ۱/۴ وقت باقی مانده از تمرین برای انجام یک بازی کوچک در انتها را دادم.اگر تمرین شما یک ساعته باشد میتوانید ۱۵ دقیقه آخر را به برگزاری یک مسابقه صوری اختصاص دهید. شما را تشویق به خواندن ۸ دلیل زیر برای انجام بازیهای کوچک در کنار تمرین میکنم:
۱-شناخت بیشتر بازیکنان از هم
۲-راحتتر تصمیم گرفتن
۳-فرصتهای بیشتر بدست آوردن امتیاز
۴-افزایش فضای مانور
۵-درگیر شدن تمام بازیکنان
۶-تقسیم بازی به قسمتهای کوچک
۷-حذف نواحی و فشار
۸-آموزش استفاده از مهارتها در زمان مناسب
بازیهای کوچک اضافی برای آموزش بسکتبال به بازیکنان فوقالعاده هستند. حتماً آنها را امتحان کنید
۶- تمرینهای وحشتناک
یکی از مشکلاتی که گریبانگیر مربیان است این است که نمیدانند کدام تمرین برای پیشرفت بازیکنان آنها مناسب است. تمایل اکثر مربیان به استفاده از تمرینهایی است که در زمان بازیگری خود با آنها کار و تمرین میکردند. با توجه به میزان مهارت مربی شما در آن زمان این تمرینها ممکن بود مناسب و یا ناکارامد باشند. من با تمرینهای زیادی آشنایی نداشتم و از آپشنهای انتخابی محدودی برای کار با بازیکنان استفاده میکردم. وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم که بعضی از تمرینهایی که از آنها استفاده میکردم باعث پیشرفت بازیکنان نمیشد. در اولین فصل مربیگری خود شروع به تحقیق راجع به بهترین تمرینات برای بسکتبال نوجوانان کردم.در این پست منظور من به تمرین بد یا خوب نیست . از تمرینات بسکتبالی استفاده کنید که واقعاً سطح بازیکنان شما را بالا ببرند نه تمریناتی که خود شما در زمانی که جوانتر بودید از آن استفاده میکردید. تححقیق کنید و تمرین مناسب را پیدا کنید.
اگر یک مربی باتجربهاید، شرط میبندم که بسیاری از اشتباهات مرا داشتهاید. اگر یک مربی تازه کارید، از اشتباهات من درس بگیرید و در این صورت دوباره آنها را مرتکب نمیشوید.برای هر مربی ارزیابی عملکردش، اختصاص دادن وقت و فکر کردن به آن در انتهای فصل ضروری است چون باعث پیشرفت او در آینده میشود.برای این کار با خود صادق باشید. من از این کار چیزهای زیادی آموختم. پت سامیت میگوید: «اشتباهات خود را بپذیرید و مسئولیت آنها را بر عهده بگیرید. اگر هیچ وقت اشتباه نکنید چگونه میخواهید پیشرفت کنید؟»
من تجربیات، روابط و خاطراتی را که در فصل اول مربیگری خود بدست آوردم با چیزی عوض نمیکنم چراکه توانستم چیزهای زیادی از آنها بیاموزم.