دو تیم برتر تاریخ بازی بسکتبال آمریکا در عرصه بین المللی عبارتند از: تیم آمریکایی که در سال ۱۹۹۲ تشکیل شد که « دریم» نام داشت و تیم دیگر که در سال ۲۰۰۸ با نام «ردیم» شروع به فعالیت کرد. این گروهها چه ارتباطی با هم دارند؟ این دو تیم در هالهای از ابهام کار خود را شروع کردند. تیم در ۱۹۸۸ نتوانست برای اولین بار در تاریخ به مدال طلا دست پیدا کند ، بنابراین بازیکنان انبیای به این اطمینان رسیدند که تراژدی شکست برای تیم ۱۹۹۲ تکرار نخواهد شد. در همین حال ، گروه ۲۰۰۴ اولین گروه آمریکایی بود که از بازیکنان انبیای تشکیل شده بود و در المپیک از رسیدن به مدال طلا جا ماند. سپس در سال ۲۰۰۸ تیم ردیم به طور انحصاری تشکیل شد.
انجام دادن یک کار و اشتباه پشت سر هم و تکرار آن مسئلهای بود که در بازی بسکتبال آمریکا اتفاق میافتاد. تیم بسکتبال با شکستهای پیدرپی مواجه میشد، در ادامه یک سوپر تیم را میساخت، مسلط بر مسابقات پیش میرفت، انگیزههایش از بین میرفت، و دوباره با باختهای پیاپی مواجه میشد. این ناکامیها روندی خلاف عقربههای ساعت را در پیش میگرفت. از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۲ به مدت ۱۴ سال طول کشید تا دوباره تیم آمریکا بعد از گرفتن مدال برنز خود دوباره از یک رقابت بینالمللی جا بماند. باختهای مکرر تیم آمریکا در برابر فرانسه و صربستان ۱۵ سال بعد از فاجعه ۲۰۰۴ و ۱۳ سال بعد از شکست در مسابقات قهرمانی ۲۰۰۶ اتفاق افتاد. نیمه عمر یک سلسله آمریکایی ، از لحاظ تاریخی ، تقریباً یک دهه و نیم است.
این مسئله نباید به این شکل ادامه پیدا میکرد چراکه تیمهای بسکتبال آمریکایی بهترین بازیکنان ، مربیان و امکانات را در اختیار دارند. داشتن سرمایه کافی و ساختاری مناسب، از جمله عواملی هستند که میتوانند قهرمانی یک تیم را تضمین کنند. اما اینطور نیست ، زیرا تیم های خارجی نسبت به تیم های آمریکایی چندین مزیت مهم دارند. فقط به تیم فرانسه نگاه کنید که چهارشنبه آنها را شکست داد. وینسنت کولت از سال ۲۰۰۹ سرمربی تیم ملی فرانسه بوده است. رودی گابرت و ایوان فورنیر از جام جهانی ۲۰۱۴ در تیم ملی بازی کردهاند. نیکلاس باتوم در تیم جام جهانی ۲۰۱۰ بود. اکثر افراد این لیست تا مدت زیادی تیمهای خود را همراهی میکردند. یک تیم آمریکایی هرگز این استمرار را در ترکیب خود نداشته است. این روند بعد از شکست و ناکامی بد تیمهای آمریکایی در چین تغییر کرد. این تیمها نیازمند به تهیه فهرستی محکمتر همراه با انسجام بیشتری بودند. این کار با ۳ روش زیر امکانپذیر است:
قوانین بازی بسکتبال تیم آمریکا
۱-داشتن تعهدی ۴ ساله
تیم آمریکا هرگز تعهدات مادام العمر دیگری را که بازیکنانی مانند تونی پارکر و پائو گازول به کشور و تیم خود داشتهاند ، تجربه نکرده است. اما به نظر میرسد که با شرکت بازیکنان انبیای وضعیت بازی بسکتبال تیم آمریکا بهتر شود. به عنوان مثال ، در سال ۲۰۱۵، مدیرعامل بسکتبال ایالات متحده ، جری کلانژلو ، به مارک استاین گفت که اگر لبرون جیمز تصمیم به بازی در تیم بگیرد، برای او لیست تنظیم شدهای از وظایف تدارک خواهد دید. لبرون و بسیاری از بازیکنان مشهور آمریکا دارای قدرت نفوذی هستند که با آن تیم را بر حسب شرایط خود در بازیها پیش میبرند. اجباری کردن این تعهدات، تعدادی از مشکلات را برای تیم آمریکا حل کرده است. این تصمیمات ، ذهنیتی از قبیل تنها المپیک ارزش شرکت کردن را دارد از بین میبرد و باعث عملکرد بهتر تیم در تمامی رقابتها میشود. تحت فشار گذاشتن تیم و بازیکنان برای حضور در بازیهای مختلف فصل تابستان باعث بهبود سازوکار تیم میشود. پایداری و عمل به برنامهها باعث میشود که طرفداران تیم با آن رابطه بهتری برقرار کنند. در مورد آسیبهایی که به بازیکنان وارد میشود باید قوانین خاصی وضع شود ولی ترک تیم بدون دلیل قانع کننده اصلاً نباید قابل پذیرش باشد. اگر بازیکنی مخالف حضور در اردوهای تمرینی باشد، شانس حضور در بازیهای المپیک را از دست خواهد داد و جایگاه وی در فهرست توسط یکی از اعضای منتخب تیم که متعهد به حضور دو ساله در تیم به جای بازیکن کنار گذاشته شده میشود، پر خواهد شد.
۲-مشخص کردن محدودیتها
این کار ممکن است تأثیر منفی داشته باشد. این قانون جدید شامل یک تعهد ۴ ساله است ولی میتواند محدودیتهایی را هم داشته باشد. زمانی که یک بازیکن یک بار در المپیک حضور پیدا کند ، شانس شرکت دوباره در المپیک را از دست خواهد داد. بله، اگر هدف ایجاد انسجام تیم باشد، این کار ضد ارزش به نظر میرسد ، اما عملکردی مهم است. اولین نکته و دلیل برای اجرای این قانون این است که تیم را در یک روند زنده و جاری نگه میدارد. با گذشت زمان تعصب نسبت به وطن کاهش پیدا میکند اما اگر بازیکنی بداند که تنها یک بار فرصت دارد تا میهن خود را در بین کشورهای دیگر مطرح کند، نقش خود را جدیتر در تیم ایفا میکند. این قانون همچنین به از بین بردن ترس تیمهای انبیای که ترجیح میدهند اجازه ندهند بازیکنانشان در سطح بین المللی بازی کنند میشود و همچنین بازیکنان را برای حضور در رقابتها مشتاقتر میکند.
دریموند گرین در هر بازی فقط ۹.۸ دقیقه در تیم المپیک ۲۰۱۶ بازی کرد. جیمی باتلر ۱۴.۴ دقیقه بازی کرد. آنها توسط ۲ بازیکن فوروارد با نامهای کوین دورانت که سابقه ۲ دوره حضور در المپیک را داشته است و کارملو آنتونی که ۴ بار در رقابتهای المپیک شرکت کرده بود بلاک میشدند. نه گرین و نه باتلر نتوانستند علیرغم داشتن شرایط خوب جسمانی در مسابقات جهانی حضور پیدا کنند. این قانون به بازیکنان جدید این فرصت را میدهد تا وارد عرصههای جدیتری شوند. سوپراستارها دوست ندارند نیمکت نشین باشند. دیدن جیمز و دورانت که جزو ۲۰ بازیکن برتر دنیا هستند در حالیکه مدال طلا را برنده میشوند، برای بازیکنان کنار زمین جذابیت چندانی نخواهد داشت.
برای تیمی که همانند یک مزرعه بازیکنان خوب و شایسته را برای تیمهای بزرگتر آماده میکند، وضع قوانین محدود کننده لازم نیست. ۲ سال را در تمرینات تیم بازی کنید و زمانی که چرخه دو ساله پایان یافت نوبت حضور شما فرا میرسد. این کار باعث میشود تا بازیکنانی که در این سیستم فعالیت داشتهاند، وارد جایگاهی شوند که بتوانند از ظرفیت خود استفاده کنند.
۳- محدویت سن تا ۲۷ سالگی
عوامل و فاکتورهای بسیاری بازیکنان را از بسکتبال آمریکا دور نگه میدارد که یکی از برجستهترین آنها پیشگیری از آسیبدیدگی است. در نظر گرفتن محدودیت برای سن، راه حل مناسبی نبود ولی باعث حذف شدن بازیکنانی از چرخه میشود که نیاز به استراحت بیشتری خواهند داشت. درواقع به صورت تئوری بازیکنان جوان باید سرحالتر و سالمتر از بازیکنان با سنهای بالاتر باشند. آنها همچنین باید برای کسب تجربه از طریق شرکت در تیم مشتاقتر از سایرین باشند. ایجاد محدودیت سنی باعث میشود تا بازیکنان برای شرکت در تیمی که سوپراستار کمتری دارد مشتاقتر شوند. بستن لیست با بازیکنان جوان باعث میشود که برای انجام وظایف و تعهدات ۴ ساله خود با خود هم شرطبندی کنند. شاید یک بازیکن ۲۱ ساله در اولین اردوی آماده سازی خود با تیم آمریکا شایسته این موقعیت برای شروع نباشد ، اما میتواند تصور کند که قبل از ۲۴ سالگی و المپیک شایستگی خود را ثابت کند و سطح مهارت خود را بالا ببرد.
برایان ویندهورست اعلام کرد که دو بازیکن با نامهای تراعه یانگ و آرون فاکس تیم آمریکا را قبل از حضور در مسابقات بینالمللی به دلیل ترس در مواجه شدن با دریک وایت ترک کردند. ولی اگر در تیمی که کمبا واکر ۳۱ ساله حضور پیدا نمیکرد ممکن بود جایی برای هردو آنها وجود داشته باشد.
این مسئله برای گلزنان دیر هنگامی مانند واکربه عنوان بدشانسی تلقی میشود ، اما این قوانین برای دنبال کردن اهداف بلند مدت تیم مناسب خواهند بود. زمانی که بازیکنان با سنین بالاتر، بازیکنان جوان تر را مسدود میکنند و آنها را متوقف میکنند، تیم را در زمان ترک خود با مشکل مواجه میکنند. مطمئناً ، هریسون بارنز تنها المپیایی ۲۰۱۶ است که در تیم جام جهانی ۲۰۱۹ تیم آمریکا بازی کرده است که کمترین دقایق حضور در المپیک را نسبت به هر آمریکایی دیگر داشته است.
چرا ۲۷ سالگی را به عنوان مرز درنظر گرفتهاند؟ به طور معمول، بهترین بازیکنان انبیای از ۱۹ سالگی وارد لیگ میشوند. قرار دادن محدودیت تا سن ۲۷ سالگی به این بازیکنان این اطمینان را میدهد تا بتوانند ۲ دوره کامل از تواناییهای بلقوه خود استفاده کنند. این اقدامات کامل نیست. و نمیتواند جایگزین حس وطن دوستی در صحنه بین المللی شود. در پایان این مباحث میبینید که شرکت کردن در رقابتهای بینالمللی و المپیک برای بازیکنان خارجی اهمیت بیشتری خواهد داشت. اما این مسئله نمیتواند بهانهای برای اصلاح نکردن ساختار معیوب تیم باشد. برنده شدن تیم آمریکا در اکثر مواقع بهانهای برای این تیم برای برنده نشدن در تمام مواقع است. این تیم میتواند با سختتر کار کردن در تمامی مراحل برنده شود.