چه چیزی شخصیت جرو هالیدی را خاص می‌کند؟

شخصیت جرو هالیدی سایت خبری بسکتبال

در مقاله‌ی دیگری از «سایت خبری بسکتبال» بسکتفا قصد داریم ترجمه‌ی مقاله‌ای از زک لو درباره‌ی شخصیت جرو هالیدی، بازیکن تیم بسکتبال نیو اورلینز پلیکانز را به شما تقدیم کنیم. در «سایت خبری بسکتبال» بسکتفا می‌توانید مقاله‌ی بازیکن موردعلاقه‌ی خود را پیدا کنید.

در ژوئن سال ۲۰۱۳ جرو هالیدی و یکی از دوستانش داشتند به یکی از بازی‌های تیم بیسبال لس آنجلس داجرز می‌رفتند که مدیر برنامه‌ی آن زمان او، تونی دات به او زنگ زد تا خبر نگران‌کننده‌ای بدهد. شایعه شده بود که تیم بسکتبال فیلادلفیا سونی سیکسرز که به‌تازگی فصل ناامیدکننده‌ای را پشت سر گذاشته و تحت مدیریت سم هینکی درآمده بود، می‌خواهد جرو هالیدی را به تیم نیو اورلینز پلیکانز منتقل کند. با عقل جور درنمی‌آمد. هینکی در رابطه با احتمال جابه‌جایی هالیدی هیچ صحبتی با مدیر برنامه‌ی او نکرده بود.

هالیدی تازه وارد تیم آل‌استار بسکتبال NBA شده بود. او می‌خواست اولین فصل از قراردادش را شروع کند که در ازای ۴۱ میلیون دلار برای چهار سال دیگر تمدید شده بود. قراردادی که به نظر او آنقدر پرمنفعت بود که موقع بستن آن از دات پرسیده بود: «چرا زیاد خوشحال نیستی؟» به نظر دات، اگر جرو هالیدی اندکی بیشتر صبر می‌کرد، قرارداد بهتری نصیبش می‌شد. اما به نظر هالیدی ۴۱ میلیون دلار کافی بود.

هالیدی قرار بود دو هفته بعد با لارن چینی، ستاره‌ی فوتبال ازدواج کند. لارن همراه تیم خود در نیوجرسی بود و به دنبال خانه‌ای نزدیک فیلادلفیا می‌گشت. هالیدی می‌گوید: «فکر می‌کردم تا آخر عمرم آنجا زندگی خواهم کرد.»

لارن هالیدی همسر جرو هالیدی

هینکی در یکی از جسورانه‌ترین پروژه‌های بازسازی تاریخ لیگ بسکتبال NBA، تیم فیلادلفیا سونی سیکسرز را متلاشی کرد. دو هفته بعد چندین بازیکن این تیم در جشن ازدواج هالیدی در ملیبو شرکت کردند. آن‌ها روی پرتگاهی رو به اقیانوس آرام ایستادند و به فروپاشی تیم خود فکر کردند؛ آن هم در شرایطی که فیلادلفیا سونی سیکسرز تنها با فاصله‌ی یک بازی به فینال سال ۲۰۱۲ کنفرانس شرق نرسیده بود. همسر هالیدی از آن لحظه عکس گرفت. هالیدی هنوز آن را نگه داشته است.

آن‌ها همه به این فکر می‌کنند که فیلادلفیا سونی سیکسرز با داشتن هالیدی، آندره ایگودالا، لو ویلیامز، ایوان ترنر، تادئوس یانگ، نیکولا ووچویچ و دارودسته‌ی «شیفت شب» نیمکت ذخیره‌ها به چه دستاوردهایی که نمی‌توانست برسد!

هالیدی می‌گوید: «همیشه طرفداران فیلادلفیا سونی سیکسرز را می‌بینم که می‌گویند: ‘پسر، آن‌ها نباید آن تیم را متلاشی می‌کردند!’ و من هم پاسخ می‌دهم: ‘این حرف دل همه‌‌مان است.’»

هالیدی با این اتفاق کنار آمد. او خود را غرق خانواده، ایمان و لذت بازی با هم‌تیمی‌هایش کرد؛ اینها ارزش‌هایی بودند که والدین او، تویا و شاون که هر دو در دوران کالج بازیکن بسکتبال بودند، در شخصیت جرو هالیدی نهادینه کرده بودند. هالیدی در چهار سال بعد از این، که برای او پر از مصدومیت بود نیز این رویکرد را حفظ کرد. حالا هم که داستان رفتن یا نرفتن آنتونی دیویس از نیو اورلینز پیش آمده هالیدی باز هم به همان رویکرد متکی است.

هالیدی می‌گوید: «آنتونی حرفه‌‌ای است. او باید به یک تصمیم برسد. تصمیم او هرچه باشد من به آن احترام می‌گذارم. اما تا وقتی که آن تصمیم گرفته نشده، من امیدوار خواهم بود. چرا ذهنم را مشغول چیز دیگری کنم؟ قرار نیست تسلیم شویم. هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد.»

جرو هالیدی و آنتونی دیویس

شخصیت جرو هالیدی اینگونه است که هروقت زندگی پیچیده می‌شود، سراغ چیزی می‌رود که بیشترین علاقه را به آن دارد: دفاع موفق در مقابل یک ستاره.

در خانواده‌ی هالیدی، دفاع یکی از موضوعات معمول صحبت بر سر میز شام بود. تویا هالیدی می‌گوید: «ما فقط در مورد دفاع حرف می‌زدیم. کارها را به شیوه‌ی قدیمی انجام می‌دهیم. بعضی شب‌ها در بازی بسکتبال، پرتاب‌های آدم دقیق نیستند. می‌شود به عقب رفت و چند دفاع خوب انجام داد.» شاون در پارک محل، تکنیک‌های دفاعی را به نمایش می‌گذاشت – اسلاید، یارگیری، دویدن اریب و ظاهر شدن در مقابل مهاجم حریف. جاستین هالیدی، برادر جرو که ۱۴ ماه از او بزرگ‌تر و عضو تیم بسکتبال ممفیس گریزلیز است، می‌گوید: «تا جایی که به یاد دارم، تنها چیزی که خانواده‌ام در موردش صحبت می‌کردند، دفاع بود.»

شخصیت جرو هالیدی از همان دوران نوجوانی متمایز بود

تا جرو به کلاس هشتم برسد، مربی‌های او در مدرسه‌ی کمپل هال در شمال لس آنجلس (جایی که تویا در آن مدیر کلاس نهم بود) دیگر فهمیده بودند که او استعداد متفاوتی است – بسیار رقابت‌جو اما متمرکز بر چیزهای درست، یعنی متمرکز بر سلامت هیجانی هم‌تیمی‌های خود، متمرکز بر وجوه دشوار بازی.

هالیدی در وقت اضافه‌ی یک مسابقه‌ی بسکتبال توپ را دزدید و آن را به یک هم‌تیمی پاس داد که در موقعیت دوبه‌یک بود. پرتاب یک‌دستی هم‌تیمی‌اش موفقیت‌آمیز نبود. مربی تیم حریف درخواست وقت استراحت کرد. جی. جی. پرینس که مربی‌گری تیم بسکتبال کلاس هشتم هالیدی را به عهده داشت به یاد دارد که هم‌تیمی او ناراحت بود. هالیدی او را بغل کرد و گفت: «نگران نباش، دوباره آن توپ را می‌زدم و دوباره همان پاس را می‌دهم، و تو این‌بار موفق می‌شوی.»

پرینس می‌گوید: «و او این کار را هم کرد. آن بچه موفق شد. این واضح‌ترین خاطره‌ی من از شخصیت جرو هالیدی است. او فقط دلش می‌خواست آدم‌های دور و برش را خوشحال کند.» (هالیدی اصلاً این ماجرا را به یاد ندارد، اما می‌گوید: «شبیه کارهایی هست که معمولاً از من سر می‌زند.»)

هالیدی در رسانه‌ها بی‌حاشیه است، هیچ سایت خبری بسکتبال به او نمی‌پردازد و امتیاز معروفیت (Q Rating) پایینی دارد، اما پشت درهای بسته گرم و مهربان است. تویا او را درمانگر خانواده می‌خواند. هالیدی می‌گوید: «وقتی پای احساسات آدم‌ها در میان باشد، یک‌مقدار ملایم‌تر برخورد می‌کنم.» ستاره بودن هیچ‌وقت او را به خود مغرور نکرد. جرو هالیدی یک زمانی شد مدیر تیم تنیس دختران مدرسه‌ی کمپل. او با همه دوست بود. گراهام بوزلی، هم‌تیمی او در کمپل که حالا در سیِنا مربی‌گری می‌کند، می‌گوید: «او با بچه‌هایی که محبوب نبودند هم وقت می‌گذراند.»

وقتی برای انجام یک بازی به شهر دیگری می‌رفتند، اتاق هتل هالیدی پاتوق فعالیت‌های تیمی می‌شد: مسابقات ویدئو گیم و گپ‌وگفت‌های طولانی تا نیمه‌های شب. او پذیرای همه بود – از بازیکنان ته نیمکت گرفته تا مدیران تیم. پرینس می‌گوید: «شخصیت جرو هالیدی بسیار جذاب است.» توصیفی که خیلی‌ها در مورد هالیدی به‌کار می‌برند.

در آن دوران عشق او دفاع‌کردن بود، اکنون هم چیزی عوض نشده است. هالیدی می‌گوید: «من عاشق چالش دفاع هستم. دفاع در مقابل کوین دورانت برایم جذاب است. کوای [لنارد]؟ آن هم برایم جذاب است. دفاع در مقابل راس [وستبروک] و رفتن به سراغ پاول [جرج]؟ آن هم برایم جذاب است. آنقدر بازی می‌کنم تا از پا بیفتم.»

دفاع جرو هالیدی

آخر کدام ستاره این چیزها را به عنوان جذابیت‌های بازی بسکتبال مطرح می‌کند! اما حرف او تمام نشده است. «کایری؟ پسر، حرف ندارد. باید تمام مدت هشیار بمانی. عاشق بازی در مقابل مارکوس اسمارت هستم چون او هم به‌اندازه‌ی من دفاع را جدی می‌گیرد. اما من خودم را به زمین نمی‌اندازم. همه مدام به من می‌گویند که باید یاد بگیرم تمارض کنم. ولی نه. این تمارض‌هایی که در بازی بسکتبال رایج شده، به مذاق من خوش نمی‌آید.»

هالیدی می‌داند که قرار نیست همه یا حتی بیشتر توپ‌ها را تصاحب کند. او می‌گوید:

«من به هیچ مدال افتخاری نیاز ندارم. دوست ندارم معروف باشم. اما همیشه به آدم‌ها می‌گویم که یک‌زمانی در مقابل بازیکنانی مثل کوین دورانت دفاع می‌کردم، و آن‌ ستاره‌ها برای دفاعم احترام قائل‌ بودند. شاید حمله‌ی من را هم می‌پسندیدند. اما یک چیز را می‌دانم: آن ستاره‌ها یادشان می‌ماند که چطور دفاعشان کردم. این تنها مدال افتخاری است که می‌خواهم.»

هالیدی احتمالاً هیچ‌وقت آنقدر که می‌توانسته، امتیاز نگرفته است. هم‌تیمی‌های دوران دبیرستان او به یاد دارند که از او خواهش می‌کردند که وقت‌هایی که مسئولین استعدادیابی در میان تماشاگران بودند، دنبال این باشد که خودش پرتاب داشته باشد. هالیدی موقع گرم‌کردن، در ناحیه‌ی سه امتیازی می‌چرخید و توپ‌ها را با دست چپ یکی پس از دیگری داخل سبد می‌انداخت.

شخصیت جرو هالیدی به او اجازه نمی‌داد که به شکار امتیاز بپردازد. کیگان هورنباکل، یکی از هم‌تیمی‌های آن دوران او می‌گوید: «تمام چیزی او می‌خواست پاس دادن و بازی کردن در دفاع بود.»

آرون مک‌کی، پیشکسوتی با سابقه‌ی ۱۳ سال بازی در مسابقات بسکتبال NBA است که در اولین فصل‌های حضور هالیدی در تیم فیلادلفیا سونی سیکسرز، جزو مربیان این تیم بود. او می‌گوید: «هالیدی عاشق برخورد فیزیکی بود. وقتی به من ضربه می‌زد، تمام بدنم می‌لرزید.»

ترنر می‌گوید: «گاهی به سن او شک می‌کردم!»

ایگودالا به یاد دارد که در طول یک تمرین قصد داشت با سرعت تمام هالیدی را دریبل کند. او می‌گوید:

«در آن دوران، وقتی با تمام سرعت پیش می‌رفتم، هیچ‌کس نمی‌توانست مرا متوقف کند. شبیه لبران بودم. یک‌بار در یک حرکت به جرو برخوردم، پایین را نگاه کردم تا دریبل کنم، و دیدم که توپ نیست. مثل آب خوردن آن را ربود. با عقل جور در نمی‌آمد. او بهترین مدافع لیگ بود و هیچ‌کس نمی‌تواند روی آن حرفی بزند.»

مسئولین تیم فیلادلفیا سونی سیکسرز از همان ابتدا می‌دانستند که لازم نیست نگران رفتار بیرون از زمین هالیدی باشند، حتی زمانی که او ۱۹ سال داشت و جوان‌ترین بازیکن لیگ بسکتبال NBA بود. والدینش مادرِ تویا یعنی روتان دکری را فرستادند تا با او زندگی کند. این مادربزرگ بعد از بازی‌ها بیدار می‌ماند و برای هالیدی ماهی تازه‌سرخ‌شده آماده می‌کرد. والدینش با او در مورد مضرات خوش‌گذرانی شبانه صحبت کرده بودند.

او هرچقدر که در تیم بسکتبال فیلادلفیا سونی سیکسرز  بیشتر می‌درخشید، بیشتر به توانمندی‌های هم‌تیمی‌هایش اذعان می‌کرد. ترنر می‌گوید: «جرو به مربیان یا رسانه‌ها می‌گفت: ‘ایوان واقعاً بهترین بازیکن تیم است’، و من متعجب بودم که او دارد چه می‌گوید! او واقعاً فروتن‌ترین بازیکن NBA است.»

اسپنسر هاوز می‌گوید: «فکر نمی‌کنم هیچ آدم دیگری را پیدا کنید که این همه موفقیت کسب کند و خودش را غیرمعروف نگه دارد و به هیچ سایت خبری بسکتبال اعتنا نکند» الوین جنتری، مربی تیم بسکتبال نیو اورلینز پلیکانز می‌گوید: «او هیچ‌وقت نخواسته حفاظت تیم او را تا جایی همراهی کند، یا نخواسته در مورد زمان‌بندی تمرین‌ها نظر بدهد – شخصیت معمول بازیکنان ستاره را ندارد. علاقه‌ی اصلی او خانواده‌اش است. رفقای او آن‌ها هستند.»

از ژانویه‌ی سال ۲۰۱۴ مصدومیت‌های پای راست و کاسه‌ی چشم راست، باعث شد او در سه فصل بسکتبال NBA نصفه‌نیمه بازی کند و در این مدت او بار دیگر به خانواده و ارزش‌های واقعیِ زندگی تکیه کرد. اواخر همان سال، پزشکان مجبور شدند برای ترمیم یک شکستگی، در پای او میله‌ی تیتانیومی بگذارند.

هالیدی می‌گوید:

«قطعاً زمان‌هایی بوده که فکر کنم دیگر دوران حرفه‌ای‌ام به سر رسیده، هیچ‌وقت به وضعیت سابقم برنمی‌گردم، و راه رفتن آن حس قبلی را به من نخواهد داد. اما در این زمان‌ها از حمایت همسر و خانواده‌ام بهره‌مند بودم.»

جرو هالیدی بسکتبال NBA

او توانست با کمک مایک گوارا، یک مربی غیررسمی که نهایتاً به استخدام تیم نیو اورلینز پلیکانز درآمد، خود را آماده‌ی بازگشت به مسابقات بسکتبال NBA کند. او قبل از شروع فصل ۱۷-۲۰۱۶ که برای او فصل قرارداد بود، احساس نیرومندی می‌کرد.

در تابستان سال ۲۰۱۶، هالیدی به همراه جاستین و ترنر در آکادمی ورزشی واقع در Thousand Oaks کالیفرنیا تمرین می‌کرد. یک روز جرو و همسرش بعد از ملاقات با یک پزشک به زمین تمرین رفتند تا خبری را اطلاع دهند. لارن که حامله بود، یک تومور خوش‌خیم پشت چشم راستش داشت. او نیازمند جراحی بود، چون هم خودش و هم بچه در معرض خطر بودند.

ترنر با شنیدن این خبر پریشان شد. او می‌گوید: «آن‌ها جوان هستند و دارند از زندگی لذت می‌برند و بچه‌ای در راه دارند که محصول عشقشان است – آنوقت باید بفهمند که لارن تومور مغزی دارد. این خیلی‌ها را از پا درمی‌آورد.»

اما آن‌ها را از پا درنیاورد – نه کاملاً. بعد از رساندن خبر، لارن به شوخی گفت که بعد از بهبود تلاش خواهد کرد تا وارد مسابقات بسکتبال NBA زنان شود. هالیدی تمرین‌های آن روز را انجام داد. او در مورد همسرش می‌گوید: «او میلیون‌ها بار از من قوی‌تر است. او مرا آرام نگه داشت. و گذراندن آن روز با ایوان –که برایم همچون یک برادر ناتنی است– هم آرامش‌بخش بود.»

لارن یک دختر به دنیا آورد که اسمش را جرو تایلر گذاشتند. خودِ لارن ماه بعد در دانشگاه دوک تحت عمل جراحی قرار گرفت. هالیدی کمپ تمرین و ۱۲ بازی اول فصل را از دست داد تا با خانواده‌اش باشد. جنتری به یاد دارد که هالیدی می‌خواست بداند آیا می‌تواند در روزهایی که بازی دارند از کارولینای شمالی به نیو اورلینز پرواز کند یا نه. جنتری او را منصرف کرد.

پزشکان به لارن گفتند برای اینکه دوباره راه بیفتد، حداقل یک هفته زمان لازم است. اما هالیدی به یاد دارد که همسرش تنها دو روز بعد از عمل پا شد و راه افتاد. او می‌گوید: «انصافاً لارن به من کمک کرد تا خیلی زود به پلیکانز برگردم.» در بازی بازگشت هالیدی به تیم، نیو اورلینز پلیکانز با پورتلند تریل بلیزرز –و ترنر– روبرو شد. هالیدی ۲۱ امتیاز گرفت. ترنر از هالیدی خواست که لباس خود را امضا کرده و به او بدهد. او هنوز آن را نگه داشته است.

هالیدی تمرکز چندانی نداشت: استرس بهبودی لارن، مشکلات معمول رسیدگی به نوزاد، و آینده‌ای مبهم در نیو اورلینز. او می‌گوید: «در تمام آن سال اصلاً نخوابیدم.»

سال‌ها تلاش تیم بسکتبال نیو اورلینز پلیکانز باعث شده بود آن‌ها به پلی‌آف صعود کنند و به‌لطف هالیدی، بلیزرز را در هم بکوبند. در آخرین هفته‌ی دور گروهی مسابقات، تیم پلیکانز جدول رده‌بندی را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که می‌خواهد در دور اول با پورتلند روبرو شود. هالیدی به یاد دارد: «احساس کردیم که این رقابتی است که می‌توانیم از پس آن برآییم.»

پلیکانز در مجموعه بازی‌هایش با پورتلند در دور اول پلی‌آف، هیچ شکستی نداشت و هالیدی در هر بازی به‌طور متوسط ۲۸ امتیاز کسب کرده بود و ۵۷٪ پرتاب موفق داشت. او دیمین لیلارد و سی. جی. مک‌کالم را تحت فشار قرار داد و چندین صحنه‌ی دفاعی زیبا را خلق کرد _از جمله بلاک ثانیه‌ی آخر که منجر به حفظ برد بازی اول شد. نزدیکان او خوشحال بودند، اما شگفت‌زده نشدند.

تویا در مورد پسرش می‌گوید: «کار جرو همین است. نمی‌دانم چرا باید به همه یادآوری می‌کردم که او همیشه همینجوری بازی می‌کرده است.»

در طول این مجموعه بازی‌ها، ترنر و هالیدی دوبار به همراه دوستان و خانواده‌هایشان با هم شام خوردند – یک‌بار در خانه‌ی ترنر در پورتلند و بار دیگر در خانه‌ی هالیدی در نیو اورلینز. آن‌ها به دوران بازی در فیلادلفیا فکر می‌کردند و اینکه در زندگی و در بازی بسکتبال چه مسیری را طی کرده‌اند. ترنر می‌گوید: «ببینید چه دستاوردهایی کسب کرده‌ایم، و با این وجود هنوز همان آدم‌های سابق هستیم. بعضی‌ها یک‌دفعه با آدم چپ می‌شوند ولی جرو همانی‌ است که بود.»

جرو هالیدی نیو اورلینز پلیکانز

حتی زمانی که هالیدی داشت تیم بلیزرز را در هم می‌شکست، باز هم ترنر بابت موفقیت دوست خود هیجان‌زده بود. او می‌گوید: «عصبانی بودم که داشتیم در یکی از بازی‌ها می‌باختیم و اصلاً لذت‌بخش نبود، اما من عاشق آن مرد هستم. ایستاده بودم و خیره به او با خودم فکر می‌کردم: ‘این رفیق ما عجب بازی بی‌نظیری به نمایش گذاشته است. کارت عالی‌ست، برادر.’ هیچ‌کس بیشتر از او لایق این تعریف نیست.»

در دور بعدی گلدن استیت توانست با پنج بازی، نیو اورلینز پلیکانز را حذف کند. تیم پلیکانز در فصل 19-2018 سه بازی با پلی‌آف فاصله دارد. هالیدی امیدوار است که تیمش بتواند به پلی‌آف راه پیدا کند – و یک روز، از پس بهترین تیم بسکتبال NBA برآید. او می‌گوید: «بیایید خودمان را جمع‌وجور کنیم و شکستشان دهیم.»

اگر دیویس از نیو اورلینز پلیکانز برود، هالیدی ممکن است در برزخ NBA گیر کند _یا نهایتاً به تیم دیگری برود. هیچ تضمینی وجود ندارد که جرو هالیدی یک‌بار دیگر وارد تیم آل‌استار شده یا در موقعیت تلاش برای کسب عنوان قهرمانی قرار گیرد. او این را می‌داند. او می‌داند در بسکتبال NBA چه چیزی برای او واقعاً ارزشمند است. و آن همان چیزی است که در کلاس نهم برای او ارزشمند بود، زمانی که نمی‌خواست دوستانش را رها کرده و در تیم اصلی مدرسه بازی کند.

او می‌گوید:

«شام خوردن‌ با آدم‌هایی مثل ایوان همان چیزی است که بیشتر از لحظات بسکتبال واقعی دوست دارم. این چیزها را بیشتر از هرچیز دیگری به خاطر می‌سپارم. برای آدمی مثل من، هیچ چیز بهتر از این نیست.»

از اینکه با مقاله دیگری از «سایت خبری بسکتبال» ما همراه بودید ممنونیم. منتظر مقالات بعدی ما در «سایت خبری بسکتبال» بسکتفا باشید.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *