شیکاگو بولز در دهه ۱۹۹۰ به عنوان تیم مایکل جردن شناخته میشود اما این سلسله بسکتبال پیروزمندانه را باید به نام بازیکنان دیگری نیز نوشت. اسکاتی پیپن و دنیس رودمن هم جزو این بازیکنان بودند.
عظمت پیپین و دنیس رودمن
استیفن پیپن و دنیس رودمن تیمی را با عملکرد عالی دفاعی ایجاد کردند که موجب شد بولز در فینالها به رکورد فوقالعاده ۶-۰ برسد. هر دوی این بازیکنان نه تنها به شیکاگو کمک کردند که تمام قهرمانیها را از آن خود کند، بلکه آنها به تغییر شکل لیگ NBA کمک کرده و برخی از پیشبینیها را نقض کردند. اپیزود سوم از ۴ اپیزود برنامه The Last Dance رسانه ESPN به این موضوع اختصاص پیدا کرده است.
شیکاگو بولز در کوارتر اول بازی دوم فینال سال ۱۹۹۱ جان گرفت. بولز بازی اول را در خانه مقابل مجیک جانسون و لس آنجلس لیکرز باخته بود و در دیدار دوم بهترین بازی تاریخ خود را انجام داد. یا آنها به پیروزی میرسیدند و همه چیز به تساوی کشیده میشد یا میباختند و ۲-۰ در یک سری فینال عقب میافتاد. فیل جکسون، سرمربی بولز در این سری فینال شاهد تقابل مایکل جردن و مجیک جانسون بود. جردن در آن زمان در میان تیم منتخب دفاعی لیگ قرار داشت. اما در جریان دیدار اول تریپل دبل مجیک جانسون موجب شد تا لس آنجلس لیکرز پیروزی بزرگی بدست آورد. وقتی جردن توانست دومین خطا روی خود را در فقط ۸ دقیقه مانده به پایان بازی دوم بگیرد به نظر میرسید که بولز بازی بسیار دشواری را سپری میکند. در این زمان بود که پیپن ۲۵ ساله به عنوان بهترین گارد رأس تاریخ ظاهر شد. پیپن و بولز معادلات را عوض کردند. بعد از یک لیآپ سریع توسط هوریس گرنت و در حالیکه جانسون تلاش میکرد از نیمه زمین فراتر بود، پیپن جانسون را در یک سوم زمین دید و توپ را به او رساند. هواداران برخواستند و تلاش پیپن را مورد تمجید قرار دادند.
اما جانسون نتوانست آن توپ را به سرانجام برساند. در عوض، او رفت و از پیپن تشکر کرد. این دو بازیکن در این بازی با یکدیگر همکاری کردند و تیم حریف را آزار میدادند و ۸ بازیکن دیگر تماشا میکردند. وقتی آنها به بلوک سمت چپ زمین رسیدند، هواداران بولز دیوانهوار آنها را تشویق میکردند. جانسون در منطقه پینت چرخید و از روی دستان بلند پیپن پرتابی چشم بسته را انجام داد. این پرتاب بسیار بد به نظر میرسید. آب و هوای کل دیدارهای فینال در حال تغییر بود. در سوی دیگر، مایکل جردن از تله دفاعی جانسون آزاد شد و سریعاً بیل کارت وایت را در زمین دید تا یک لیآپ آسان شکل گیرد. به محض اینکه لس آنجلس لیکرز توپ را به جانسون میرساند، پیپن در منطقه خط پرتاب آزاد منتظر او بود. جانسون از میانه زمین دریبل زنی را شروع کرد و تقاضای تایم اوت کرد. دیگر این سری فینال مانند قبل از این بازی نشد. لیکرز دیگر آن لیکرز نبود. آن لیگ دیگر لیگ قبلی نبود. وقتی پیپن جادوی مجیک جانسون را خنثی کرد، بولز برتری خفیف ۲۰-۱۸ را در بازی بدست آورد. آنها در ادامه با نتیجه ۸۷ بر ۶۸ از لس آنجلس لیکرز پیش افتادند و جانسون با ۴ پرتاب موفق از ۱۳ پرتاب به کار خود پایان داد. جانسون بعد از این بازی گفت:
آنها تلاش میکردند تا من را از جریان بازی خارج کنند و توپ به من نرسد. اسکاتی از مایکل جردن فیزیکیتر است و به همین خاطر این بازی متفاوت بود.
پیپن در اکثر اوقات بازیهای بعدی نقش گارد را ایفا کرد و مجیک را در بقیه بازیها ناکام گذاشت. بولز ۴ بازی متوالی را با پیروزی به پایان رساند و اولین قهرمانی NBA خود را بدست آورد. جانسون دیگر هیچ مدافعی مانند پیپن ندید. در آن روزهای سال ۱۹۹۱، بولز مقابل لس آنجلس لیکرز به پیروزی رسید و اولین عنوان قهرمانی خود را در لیگ NBA بدست آورد و از شوک باخت به دترویت پیستونز در فینال کنفرانس شرق سال ۱۹۹۰ درآمد. میتوان گفت پیپن از آن چیزی دفاع کرد که جانسون میخواست آن را به امتیاز تبدیل کند. جانسون اندام درشت و مهارت خود را در هم آمیخته بود و به همین خاطر به بهترین بازیساز تاریخ لیگ NBA تبدیل شد.
پیپن با قد و وزن خود آنقدر قدرت داشت تا اندام جانسون را مدیریت کند و آن قدر ورزشکار قابلی بود که سرعت را نیز کنترل نماید. از بازوهای او نیز باید گفت که وی را قادر میساخت که دائماً فضای پشت خود را مدیریت کند، پرتابهای دو امتیازی را بلاک کند و پاسها را از مسیر خود منحرف نماید. با در نظر گرفتن فضای NBA امروزی، قابلیت تعویضپذیری داشت. او میتوانست هر پستی را در بهترین سطح کیفی آن گارد کند اما این تازه بخشی از قابلیتهای او بود. پیپن فقط یک توپ به دست با اعتماد به نفس نبود بلکه با زمانبندی دقیق خود به مدافعان کمک میکرد و غرایز فوقالعادهای از خود نشان میداد که تنها از یک استعداد برتر بسکتبال برمیآمد. برنت بری، رقیب سابق او به ESPN گفت:
ما با همان نگرانی که نسبت به مهاجمان لیگ داشتیم، مجبور بودیم نگران حضور اسکاتی در دفاع نیز باشیم. پیپن گورکن لیگ NBA بود.
سرمربیان تیم حریف مجبور بودند چگونگی مقابله با دفاع پیپن را در برنامههای خود بپنجانند اما حمله او نیز بد نبود. او یکی از بهترین امتیازآوریان لیگ بود و همچنین میتوانست نیمی از زمین را مدیریت کند. روند پرتابهای او از فصل ۹۷-۱۹۹۶ – آخرین فصل آلاستار شدن او – نشان میداد که در پینت بازیکن خطرناکی است. پیپن ۳۷ درصد پرتابهای سه امتیازی خود در هر بازی را به درون سبد فرستاد. وقتی خط پرتاب در فصل ۹۸-۱۹۹۷ به نقطه کنونی به عقب بازگردانده شد این آمار او به ۳۲ درصد تقلیل یافت. وقتی شیکاگو بولز در بازی پنجم فینال سال ۱۹۹۱ لیکرز را شکست داد، پیپن قدرت هجومی خود را به جهانیان نشان داد. آن بازی را با ۳۲ امتیاز، ۷ پاس گل، ۱۳ ریباند و ۵ توپربایی به پایان رساند. او کل ۴۸ دقیقه را بازی کرد و بولز توانست به سلطنت لس آنجلس لیکرز پایان دهد و خود افسار سلطنت را در دست گیرد. پیپن میراث خود را در آن بازی به یادگار گذاشت. او از آن دست بازیکنانی بود که در نقل و انتقالات آزاد باید بهای سنگینی برای به خدمت گرفتنش میپرداختید. با نگاهی به MVP فینالهای اخیر لیگ، نمیتوان تأثیر پیپن را نادیده گرفت. بسیاری از بازیکنان تأثیرگذار امروزی بر پایه اصول پیپن پرورش یافتهاند. از کوای لنارد گرفته تا لبران جیمز و دی آندره آیتون، سبک بازی آنها شباهت زیادی به پیپن دارد.
در اپیزود ۲ برنامه The Last dance پیپن به ما میگوید که الگوی بسکتبالی او جولیوس اروینگ بوده است. این امر حاکی از این است که جولیوس اروینگ اولین فوقستارهای بود که نشان داد حمله به سمت سبد زیبا و مؤثر است. اما با اینکه همه اینها را به اروینگ بدهکار هستیم، اروینگ پست ۴ را مانند پیپن بازی نمیکرد و ارزشمندترین وینگرهای کنونی بیشتر شبیه به پیپن بازی میکنند تا جولیوس اروینگ! برخی دیدگاههای متعصبانه موجب شد تا میراث پیپن در بسکتبال را نادیده انگاریم. تصویر سمبولیک بازی دوم فینال لیگ NBA همیشه لحظات مهیج مایکل جردن را تداعی میکند و البته که همینطور است. اما پیروزی بولز مقابل لیکرز تنها با دفاع پیپن ممکن شد. ۲ دهه بعد، کوای لنارد (۲۰۱۴) و آندره ایگودالا (۲۰۱۵) توانستند با عملکرد عالی مقابل لبران جیمز عنوان MVP فینال را بدست بیاورند. لبران جیمزی که نزدیکترین بازیکن به سبک بازی مجیک جانسون است. پس عملکرد پیپن به اندازه عملکرد مایکل جردن عالی بود. سلطنت شیکاگو بولز سال ۱۹۹۸ و با بازی مقابل یوتا جاز به پایان رسید. این تیم یوتا را از پیش رو برداشت و قهرمان شد. یوتا به جای مجیک جانسون از حضور میلمن سود میبرد. میلمن یکی از بهترین پاور فورواردهای تاریخ بسکتبال به شمار میآید.
اگرچه آن سری از فینال به پرتاب لحظه آخریاش مشهور است اما بولز نمیتوانست بدون خدمات دنیس رودمن برنده این دیدار باشد. رودمن هم از نظر فیزیکی و هم از نظر ذهنی بازیکن کاملی برای مالون بود. او تیم حریف را به ستوه درآورد و بهترین بازیکن یوتا را مهار کرد. به فصل ۹۸-۱۹۹۷ برگردید و ببینید میملمن چه بازیکن قابلی بوده است، او دومین بازیکن برتر لیگ NBA به شمار میآید. وی عنوان MVP فینال ۱۹۹۷ را به خود اختصاص داد و در سال ۱۹۹۸ نیز پشت سر جردن در رتبه دوم ایستاد. میلمن یک هیولا بود. میلمن از هر نقطهای از زمین میتوانست امتیاز کسب کند و اگر شیکاگو بولز امیدی به شکست یوتا جاز داشت به بازیکنی مانند رودمن نیاز داشت تا از قدرت این تیم بکاهد. جاز مکرراً رودمن را با بلاکهایش مورد آزمون قرار داد اما او قدرتمندانه ظاهر شد.
رودمن مانند دریموند گرین برای گلدن استیت واریرز نگران امتیازآوری خود نبود. علیرغم قبول این حقیقت که رودمن به ندرت امتیازآوری میکرد، شیکاگو بولز بهترین خط حمله را در لیگ NBA داشت. او هیچگاه از میانگین ۱۲ امتیاز در هر بازی فراتر نرفت (و دریموند گرین نیز فقط یک بار بالاتر از این آمار را به ثبت رساند). البته این بدان معنی نیست که رودمن در برنامه هجومی شرکت نمیکرد. دفاع رودمن مقابل مالون از خط حمله شروع شد. دنیس رودمن تهدیدی بسیار جدی در خط حمله به حساب میآمد. سودآوری هجومی باورنکردنی مایکل جردن، پیپن و تونی کیوکاک به رودمن این اجازه را میداد تا همیشه با ریباندهای هجومی جلوی عملکرد مالون را بگیرد. متوقف کردن شیکاگو بولز فقط به این نبود که جلوی پرتابهای پیپن و جردن گرفته شود – که کار سختی هم نبود – بلکه باید جلوی ریباندهای رودمن و همتیمیهایش نیز گرفته میشد.
در جریان فصل ۹۷-۱۹۹۶، رودمن آمار مشحک ۱۹ درصد ریباندهای هجومی را از خود به جای گذاشت. مالون در زمینه ریباند از رودمن پیشی هم گرفت اما این برای پیروزی کافی نبود. شیکاگو بولز در هر ۴ پیروزی فینال در سال ۱۹۹۷ کاری کرد که مالون آماری پایینتر از میانگین فصل خود ارائه دهد. اگرچه مالون در فصل عادی عنوان MVP را از آن خود کرد، مایکل جردن عنوان MVP فینال را بدست آورد و این عنوان به لطف عملکرد عالی دفاعی همبازیهای او بدست آمد. مالون بعد از تبدیل به امتیاز کردن ۵۵ درصد از پرتابهایش در فصل عادی، در فینالها تنها ۴۴ درصد توپها را به درون سبد فرستاد و رودمن و شیکاگو بولز به خوبی کارایی امتیازگیری مالون را کاهش دادند. سال ۱۹۹۸ نیز به همین منوال بود. رودمن و بولز بار دیگر باید مالون را زیر ذرهبین قرار میدادند و همین کار را نیز کردند. بعد از سومین بازی جری اسلوان، سرمربی یوتا جاز شوکه شد. وی پس از پایان بازی اظهار داشت:
به خاطر ندارم که در دوران سرمربیگریام تیمی دیده باشم که به این قدرت دفاع بکند. آنها ما را زنده زنده خوردند. نتوانستیم به برنامههای هجومی خود و به بازی برگردیم. به یاد ندارم که تیمی به این سرعت در خط دفاعی دیده باشم.
اگرچه رودمن در هیچ از فینالهای سال ۱۹۹۸ از ابتدا در بازی حاضر نبود اما حضور او بسیار ارزشمند جلوه کرد. او در آمار بیشترین دقایق حضور چهارمین بازیکن این تیم لقب گرفت و مایکل جردن، اسکاتی پیپن و کیوکاک بالاتر از او قرار داشتند. جکسون از لوک انلگلی و رودمن برای یارگیری مالون استفاده کرد. بهترین بازی رودمن در آن سال بازی چهارم فینال بود. میتوان گفت رودمن بازیکنی بود که تنها یک بار در زندگی به چشم میدیدیم. تیم او با ریباند و بازی فوقالعاده دفاعی پیش میرفت. او پرندهای نایاب بود و هنوز هم هست. با یک نگرش متفاوت، ورزشکاری رودمن و انعطافپذیری دفاعی او بستری را به وجود آورد که حالا نوع گستردهتر آن را در بازی دریموند گرین میبینیم. گرین نمیتواند مانند رودمن ریباند انجام دهد اما از نظر هجومی موفقتر ظاهر شده است و توانایی گارد بازیکنان بزرگ – نظیر همان کاری که رودمن میکرد – همان چیزی است که اکنون تیمها در مراسم درفت به دنبال آن هستند.
بعد از یک عملکرد دفاعی عالی در سال ۲۰۱۴ از درموند گرین درباره مراسم درفتی پرسیدند که از او انتقاد شده بود. گرین پاسخ داد:
آنها گفتند من در کدام پست میتوانم گارد کنم که حالا در مراسم درفت قرار گرفتم؟ من هرگز آن حرفها را فراموش نمیکنم.
شما بعضی از نشانههای بازی رودمن و گرین را در بازیکنی مثل زاین ویلیامسون میبینید. بسیاری آرزوی داشتن این تلفیق از تواناییها را دارند.