کوبی برایانت، یکی از اسطوره های بسکتبال، بخشی از کتاب خود به اسم «طرز تفکر مامبا» را که در ماه اکتبر ۲۰۱۸ منتشر شد، به اشتراک گذاشته و بسکتفا به عنوان بهترین سایت بسکتبال، آن را آماده مطالعه شما عزیزان کرده است. در این کتاب زیبا از ۲۰۰ تصویر برتر دوران حرفهای برایانت استفاده شده که بدون شک هر عکس خاطره خاص خودش را دارد. این فوق ستاره لیگ NBA، بخشی از حرفهایی که در کتاب بر زبان آورده، به صورت جداگانه بیان کرده که امیدواریم از خواندن آن در بسکتفا که بهترین سایت بسکتبال است، لذت کافی را ببرید.
پیش از شروع متن، لازم است توضیح مختصری در مورد تیتر کتاب داده شود. «مامبای سیاه» لقب کوبی برایانت است که از یک افعی سمی و خطرناک برداشته شده است. مامبا را به عنوان سمیترین افعی قاره آفریقا میشناسند و بر هیچکس پوشیده نیست که عملکرد کوبی در دوران اوج، بی شباهت به این این خزنده سریع نبود. کوبی برایانت در مورد عنوان کتابش گفته است «معنای طرز تفکر مامبا، بیشتر سعی برای بهتر شدن است. یعنی روز به روز آدم بهتری باشید و پیشرفت کنید و البته تداوم در این مسیر، به تحقق هدفتان کمک خواهد کرد.»
اسطوره های بسکتبال ؛ خاطره کوبی با مایکل جردن
خوب یادم است اولین توپ بسکتبالی که داشتم، به سنین پایین بر میگردد. نمی خواستم از توپ بسکتبال استفاده کنم، زیرا بوی خوبی میداد، بوی چرم خالص و تازه. دوست نداشتم با استفاده از آن، ظاهرش را خراب کنم. صدایش را دوست داشتم و وقتی محکم به جایی برخورد میکرد، احساسات والای زندگی را لمس میکردم. تمام این ویژگیها دست به دست هم داده بودند تا دیوانه بازی بسکتبال شوم. تمام اینها عامل اصلی عشقم به بازی بسکتبال بود. تمام عذابها، تمام مشکلاتی که در مقابلش سر فرود آوردم، به خاطر عشق به بسکتبال بود. گذشته، حال و آیندهام، هر چیزی که مرا به این شرایط رساند، به صدای زیبای توپ بسکتبال مربوط است که کودکی خود را با آن سپری کردم.
برای مثال این عکس را ببینید، در جوانی فیزیک متعادلی نداشتم و تازه بازی در لیگ NBA را شروع کرده بودم. لطفا به اندام مایکل جردن، یکی از بهترین اسطوره های بسکتبال، در این صحنه نگاه کنید که چگونه در مقابلم ایستاده و بر بازی حاکمیت خاصی دارد. او بدون دلیل حرکت اضافی انجام نمیدهد. یک نگاه دوباره به نحوه دفاع کردن من بیندازید که با ساعد دستم سعی دارم وزنه را تحمل و درسهایی که یاد گرفتم را اجرا کنم. همانطور که میبینید، در این صحنه من به طرف او میروم و این اجازه را در اختیارش میگذارم اول به سمت چپ بچرخد و سپس با تنه زدن به من، راهش را باز کند و برای شوت زدن و یا کسب امتیاز، موقعیت ایدهآلی به دست آورد. باید اعتراف کنم این نوع دفاع کردن افتضاح است.
باعث خوشبختی است که این تصویر را در سال ۱۹۹۸ مشاهده کرده و سپس با علم به اشتباهاتم، روی تنوع حرکاتم کار کردم. از آن روز به بعد، دیگر کسی به سادگی نمیتوانست از من عبور کند.
در این تصویر هم آلن ایورسون، را مشاهده می کنید. او جثه کوچکی داشت ولی شگفت انگیز بود. تفکرم در مصاف با او کاملا واضح بود. میخواستم از بالای سر آلن شوتزنی کنم. اصلا نیازی به دریبل زدن یا کار دیگری نبود. فقط باید توپ را پرتاب میکردم. چون قد کوتاهی داشت، سبد را میدیدم و کارم راحت بود. میدانید تاکتیک من چه بود؟ در مناطقی بایستم که ایورسون نتواند جلویم را بگیرد. همیشه در منطقه نزدیک به سبد میایستادم و منتظر توپ میماندم. دلیل کارم این بود که مطمئن بودم ایورسون-که یکی از اسطوره های بسکتبال بود- توانایی دفاع برابر من را ندارد، بدین ترتیب قادر بودم زیر سبد توپ را بگیرم و یا اصلا دریبلش کنم که خب این گزینه دومی را ترجیح نمیدادم.
در زمین بازی نباید راحت باشید چون آنجا، جای استراحت کردن نیست. عصبانی کردن بازیکنان، کاری بود که در انجامش استاد بودم. عاشق نابود کردن رقبایم هستم. موضوعاتی که با لبران جیمز در موردش صحبت می کردیم، عجیب و بی نظیر بودند؛ انگار که قاتل باشیم. لبران همیشه عملکرد مرا در تمام جلسات تمرینی زیر نظر میگرفت و من هم همین کار را در قبال جیمز انجام میدادم. او یکی از برترین اسطوره های بسکتبال است. یک بار در حال شکست خوردن بودیم که به رختکن رفتم و با تن صدایی بلند، فریاد زدم «لعنتیا چیکار دارین میکنین؟» نیمه دوم که شروع شد لبران با رویکردی متفاوت بازی کرد و از آن بازی به بعد، حرفهایم را بیشتر جدی گرفت. از همان اول علاقه داشتم همه را به نبرد دعوت کنم و کاری کنم چندان احساس رضایت پیدا نکنند. باور دارم انسانها تحت فشار بهتر عمل میکنند. اینگونه بگویم که کاری میکنم همه عالی بازی کنند.
اولین بخش ترجمه کتاب کوبی برایانت در همین جا به پایان رسید؛ از اینکه در بهترین سایت بسکتبال یعنی بسکتفا این مطلب را خواندید، متشکریم. امید داریم بتوانیم در ادامه، مقالات و یادداشتهای بیشتری از اسطوره های بسکتبال منتشر کنیم.