وات میساکا (Wat Misaka) پسر یک خانواده مهاجر ژاپنی، یک مدافع ۵ فوت و ۷ اینچی (حدود ۱٫۷۰ متری) بود که در کسب دو قهرمانی تورنمنت ملی با تیم دانشگاه یوتا در سالن مدیسون اسکویر گاردن شهر نیویورک درخشید و سپس در سال ۱۹۴۷ در همان شهر به تیم نیویورک نیکس پیوست.
تیم نیکس تصویر میساکا را در یک پوستر تبلیغاتی از تیم شان برای مسابقه افتتاحیه به نمایش گذاشتند و در آن تصویر او را به عنوان یک «بازیکن دفاعی احساسی» توصیف کردند. اما فقط با گذشت سه بازی، او را از ترکیب تیم کنار گذاشتند. چون ظاهراً فکر می کردند که برای مسابقات حرفه ای، قدش خیلی کوتاه است.
میساکا بعد از این ماجرا برای چندین دهه گمنام باقی ماند، تا اینکه عاقبت به عنوان یک پیشرو دوباره مشهور شد. او اولین شخص رنگین پوست یا غیرسفیدی بود که در مسابقات حرفه ای بسکتبال مدرن بازی کرد. مرگ او در روز چهارشنبه ۲۰ نوامبر ۲۰۱۹ (۲۹ آبان ماه ۱۳۹۸) در سن ۹۵ سالگی در شهر سالت لیک سیتی توسط دانشگاه یوتا اعلام شد.
میساکا درست چند ماه بعد از آنکه جکی رابینسون (Jackie Robinson) مرزهای رنگی و نژادی را با پوشیدن لباس تیم بروکلین داجرز (Brooklyn Dodgers) در لیگ مدرن بیسبال آمریکا شکست، موفق شد یونیفرم تیم نیویورک نیکس را بر تن کند. در آن زمان تیم نیکس عضو انجمن بسکتبال آمریکا (BAA) بود. بعدها تغییراتی در ساختار این انجمن داده شده و به انجمن بسکتبال ملی یا همان NBA تغییر نام پیدا کرد.
سه سال بعد از عضویت وات میساکا در تیم نیکس، ارل لوید (Earl Lloyd) به عنوان اولین سیاه پوست در تاریخ NBA به تیم واشینگتن کاپیتولز (Washington Capitols) پیوست، و ۵۵ سال بعد یائو مینگ (Yao Ming) از تیم هیوستون راکتس تبدیل به اولین ستاره چینی لیگ شد، و ۶۵ سال بعد جرمی لین (Jeremy Lin) که اصالتی تایوانی داشت به تیم نیکس اضافه شد و با ایجاد یک هیجان منحصر بفرد در میان طرفداران، به لینسانیتی (دیوانگی لین) معروف شد.
در مصاحبه های زیادی که طی سالهای مختلف صورت گرفته، میساکا هرگز به دشمنی قومی و نژادی از طرف همتیمی هایش در نیویورک نیکس یا حتی از طرف بازیکنان تیم های حریف در دوره کوتاه حضورش در NBA اشاره ای نکرده، اما او توسط افرادی خارج از زمین بسکتبال، تبعیض نژادی را تجربه نموده است.
هنگامی که میساکا می خواست برای مذاکره در مورد ثبت قرار داد با ند آیریش (Ned Irish) مدیر عامل نیکس، به هتل یوتا در سالت لیک سیتی برود، مربی دوران کالجش یعنی وادال پیترسون (Vadal Peterson) با او همراه شد. خود میساکا چندین دهه بعد در مورد آن ملاقات به نشریه ای اس پی ان (ESPN) گفت: «من قبلاً هرگز به اتاق گرفتن یا حضور در آن هتل فکر هم نکرده بودم، چون در آن دوره، رنگین پوست ها اجازه اقامت در آنجا را نداشتند.»
میساکا در مصاحبه هایش گفت تنها بازیکنی که در طول کمپ تمرینی با او دوستی نزدیکی داشته، هم اتاقی اش کارل براون (Cark Braun) بوده که بعدها به یکی از ستاره های تیم نیکس تبدیل شد.
او در مورد آن دوران گفت: «من بدون همتیمی هایم به رستوران های خوب نمی رفتم. البته من کلاً زیاد بیرون نمی رفتم. فقط بسکتبال بازی می کردم، غذا می خوردم و می خوابیدم».
او ادامه داد: «باید بگویم طرفداران بسکتبال در نیویورک، احتمالاً کمی بهتر از هواداران بسکتبال در شهر خودم بودند. هرچند من هنوز گاهی صداهایی می شنیدم که فریاد می زدند ‘هی ژاپنی برو خونه’ و البته منظور آنها از خانه، یوتا نبود».
میساکا که در دومین فصل حضور تیم نیکس در BAA برای آنها بازی کرد، تا قبل کنار گذاشته شدن در همان سه بازی ۷ امتیاز کسب کرد. براون در یک مصاحبه با نشریه نیویورک تایمز گفت: «او حداکثر تلاش خودش را در آن زمان انجام داد، اما باید پذیرفت که برای کسی با قد و قامت به آن کوچکی کار بسیار مشکلی بود».
توجهی که میساکا به خود جلب کرده بود، آن هم مدتها پس از پایان دوران بسکتبال حرفه ای اش، حتی باعث بهت و حیرت خودش هم شده بود. او به سایت NBA.com گفت: «کمی عجیب به نظر می رسد. والدین من ژاپنی بودند. اما در کل دوران بازی ام من فقط با سفید پوست ها همبازی بوده ام، برای همین حس می کنم مثل بقیه آنها هستم. محیط اطراف و طرز برخورد همتیمی هایم با من باعث می شد فکر کنم که من هم مثل آنها فقط یک بازیکن بسکتبال هستم و تفاوتی با آنها ندارم».
تاریخچه زندگی وات میساکا
میساکا – نفر اول از سمت چپ
واتارو میساکا (Wataru Misaka) در ۲۱ دسامبر سال ۱۹۲۳ (برابر با ۲۹ آذر سال ۱۳۰۲) در اوگدن (Ogden) یوتا به دنیا آمد. والدینش فوسایچی (Fusaichi) و تاتسویو (Tatsuyo) مالک یک آرایشگاه بودند.
او دو فصل در کالج وبر استیت (Weber State) در اوگدن بازی کرد که الان با نام دانشگاه وبر استیت شناخته می شود، و بعد به دانشگاه یوتا در سالت لیک سیتی منتقل شد. از آنجایی که خانواده او در خارج از محدوده ممنوعه ژاپنی ها زندگی می کردند، در طول جنگ جهانی دوم از توقیف و حصر در امان ماندند.
چون ارتش اکثر بازیکنان جوان بسکتبال را جذب کرده بود، میساکا توانست در تورنمنت دانشگاهی (NCAA) سال ۱۹۴۴ بدرخشد. او با تیم یوتا که اکثراً از بازیکنان تازه کار و سال اولی تشکیل شده بود، تیم دارتموث (Dartmouth) که بیشتر بازیکنانش به ارتش پیوسته بودند را در فینال در وقت های اضافه با نتیجه ۴۲ بر ۴۰ شکست داد.
آرنی فرین (Arnie Ferrin) ستاره خط حمله تیم یوتا در یک مصاحبه به نشریه اسپرتس ایلیوستریتد گفت: «در نیویورک وات میساکا را به خوبی پذیرفتند. اگرچه به خاطر جنگ، بندر تقریباً تعطیل شده و شهر مختل شده بود و کشتی های حامل سربازان در آنجا پهلو گرفته بودند، اما سخت و محکم بازی کردن او، توجه مردم را جلب کرده بود».
بعد از حمله اتمی آمریکا که منجر به تسلیم شدن ژاپن شد، میساکا که به واحد اطلاعات ارتش پیوسته بود، به ژاپن اعزام گردید. آنها مصاحبه هایی ترتیب دادند تا بتوانند از طریق آن تأثیر بمباران ها را بر رفتار های شهروندی بررسی کنند. او بعدها در دانشگاه یوتا گفت: «من انسانی بدون کشور و سرزمین بودم. از دید ژاپنی ها یک مهاجم و اشغالگر بودم. و آمریکایی ها هم به من اعتماد نداشتند چون یک ژاپنی بودم».
میساکا برای فصل ۴۷-۱۹۴۶ به یوتا برگشت. در فینال تورنمنت ملی سال ۱۹۴۷ بازی دفاعی محکم و خفه کننده او باعث از کار افتادن رالف بیرد (Ralph Beard) معروف شد و در نهایت تیم یوتا با نتیجه ۴۵ بر ۴۰ موفق شد تیم کنتاکی را شکست بدهد.
نشریه تایمز در آن زمان در گزارشش نوشت: «وات میساکای کوچک، که از والدین ژاپنی در آمریکا به دنیا آمده، جوان بامزه ای بود که پاس ها را قطع می کرد و شب تلخی را برای تیم کنتاکی رقم زد».
سالها بعد او در این مورد به نشریه NPR گفت: «تماشاچی ها واقعاً اسم من را فریاد می کشیدند. درست دوران بعد از جنگ بود. اما مردم به خاطر نژادم و خاندانم با من دشمنی نمی کردند». او در ادامه اینگونه به یاد می آورد: «من در نیویورک نسبت به بقیه جاها کمتر تبعیض نژادی را احساس می کردم. وقتی که به عنوان عضوی از تیم نیکس به شهر نیویورک پا گذاشتم، هنوز بعضی ها من را از زمان بازی در تیم یوتا به خاطر می آوردند و در خیابان با من سلام و احوالپرسی می کردند».
بعد از جدایی اجباری از تیم نیکس، او به یوتا برگشت تا به تحصیل ادامه دهد و مدرکش را بگیرد، و در نهایت در سالت لیک سیتی به عنوان مهندس برق مشغول فعالیت شد.
از او یک پسر به نام هنری (Henry) و یک دختر به نام نانسی اومهمورا (Nancy Umemora) به جا مانده است. همسرش کتی اینوی میساکا (Katie Inoway Misaka) که معلم و فارغ التحصیل دانشگاه یوتا بود در سال ۲۰۱۷ فوت کرده است.
او در جشنواره پیشگامان ورزش در موزه ملی ژاپن-آمریکا که در سال ۲۰۰۰ در لس آنجلس برگزار گردید، شناخته و معروف شد، که در آن جشنواره لباس و شورت ورزشی تیم دانشگاه یوتا و همچنین کفش های تیم نیکس که متعلق به او بودند به نمایش درآمد.
بروس آلن جانسون (Bruce Alan Johnson) و کریستین توی جانسون (Christine Toy Johnson) در سال ۲۰۰۹ یک فیلم مستند ساختند به نام «رفتن به ماوراء: داستان وات میساکا»، که در آن زندگی او را بازگو نمودند. او در آگوست سال ۲۰۰۹ در یک مراسم به عنوان یادبودی از نسل خودش به نمایندگی از تیم نیکس، دوباره به سالن مدیسون اسکویر گاردن برگشت. یک بار هم در همان سال ۲۰۰۹ برای مراسم کمیسیون شورای ریاست جمهوری در مورد مسائل مربوط به آمریکایی های آسیاییتبار، توسط باراک اوباما به کاخ سفید دعوت شد.
جرمی لین
میساکا که با جرمی لین (Jeremy Lin) احساس نزدیکی می کرد، قبل از دوران حضور کوتاه و تأثیرگذارش در تیم نیکس، در زمان بروز مشکلاتش در تیم گلدن استیت در فصل ۱۱-۲۰۱۰ به او دلگرمی می داد و او را تشویق می کرد. لین در حال حاضر بازیکن تیم بیجینگ داکس (Beijing Ducks) در لیگ انجمن بسکتبال چین است.
میسکا در مورد او به نشریه اسپرتس ایلیوستریتد گفت: «جرمی لین شبیه به یک بچه خوب در یک روزگار تاریک و غم انگیز بود. من یک یادداشت تشویق آمیز برای او نوشتم و به او گفتم که تحمل کند، طاقت بیاورد و ادامه بدهد».