امروز در بسکتفا، بهترین سایت بسکتبال، زندگینامهی بیل راسل، یکی از ستارگان بسکتبال NBA را برای شما آماده کردهایم که آن را بتلهم شولز برای سایت بسکتبال «بریتانیکا» نوشته است. امیدواریم از مطالعهی این مطلب همچون سایر مطالب بسکتفا، بهترین سایت بسکتبال لذت ببرید.
بیل راسل که در ۱۲ فوریهی سال ۱۹۳۴ با نام ویلیام فلتون راسل در شهر مونرو از ایالت لوئیزیانای آمریکا به دنیا آمد، اولین بازیکن برجستهی بسکتبال در پست سنتر دفاعی در لیگ بسکتبال NBA و یکی از بزرگترین چهرههای ورزشی بود. او در ۱۳ فصلی که در تیم بسکتبال بوستون سلتیکس بازی کرد، ۱۱ بار قهرمان NBA شد و وقتی در سال ۱۹۶۶ مربیگری این تیم را برعهده گرفت، اولین مربی سیاهپوست یک تیم ورزشی حرفهای و مدرن در ایالات متحدهی آمریکا شد.
کمتر کسی با پیشینهی راسل، بسکتبال را جدی دنبال میکرد، چه برسد به اینکه یکی از ستارگان بسکتبال NBA شود. او در یکی از روستاهای لوئیزیانا به دنیا آمده بود. وقتی هشت سال داشت، خانوادهاش به اوکلند در کالیفرنیا نقل مکان کرد، چون پدر او در آنجا فرصتهای شغلی بهتری داشت. راسل گرچه عظیمالجثه نبود، اما آنقدر بلندقد بود که به تیم بسکتبال دبیرستان راه یابد. بازی راسل چندان خوب نبود، تا اینکه او در یک تور تابستانی بسکتبال متوجه شد که برای مقابله با بازیکنان امتیازگیر خلاق و خودنمایی که معمولاً تیمها را به دردسر میاندازند، دویدن و پریدن میتواند مفید باشد. این نقطهی شروع پیشرفتی بود که در بلندمدت نهتنها زندگی او، بلکه خود بسکتبال را هم تغییر داد.
تیمهای کالج اشتیاق چندانی به بهکارگیری راسل نداشتند، اما هال دجولیو که قبلاً در تیم بسکتبال دانشگاه سان فرانسیسکو (USF) بازی میکرد، بازی او را دید و متوجه استعدادهای او شد و درنتیجه او را به این تیم معرفی کرد. بیل راسل که حالا دومتر و ششسانتیمتر قد داشت، در تیم USF شکوفا شد و قدرتی به دفاع آن داد که منجر به قهرمانی این تیم در لیگ بسکتبال NCAA در سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ شد. رد آورباخ، سرمربی و مدیر عمومی تیم بسکتبال بوستون سلتیکس، که از ضعف دفاعی تیم خود باخبر بود، در درفت لیگ بسکتبال NBA سال ۱۹۵۶ راسل را انتخاب کرد. در این اتفاق نیز شانس دخیل بود: آورباخ هرگز بازی راسل را ندیده بود و صرفاً به حرف یکی از همکاران خود اعتماد کرده بود. بهعلاوه، بوستون سلتیکس برای اینکه بتواند راسل را انتخاب کند، باید جایگاه بهتری در ترتیب درفت میداشت؛ باتوجه به اینکه راسل دو قهرمانی در NCAA کسب کرده بود، احتمال اینکه یک تیم بسکتبال دیگر، او را زودتر انتخاب کند وجود داشت. درنتیجه بلافاصله بعد از اینکه تیم بسکتبال سنت لوئيس هاوکس، در دومین انتخاب درفت، بیل راسل را انتخاب کرد، بوستون سلتیکس اد مکاولی و کلیف هاگان را با او معاوضه کرد. اینکه مکاولی و هاگان هردو بعداً بهعنوان ستارگان بسکتبال NBA وارد تالار مشاهیر شدند، نشان میدهد که راسل چقدر برای آورباخ ارزشمند بوده است.
ستارگان بسکتبال NBA نژاد و ملیت نمیشناسند
بیل راسل بلافاصله بعد از ورود خود، بر وضعیت تیم بسکتبال بوستون سلتیکس تأثیر گذاشت. این تیم در سال اول حضور راسل، قهرمان لیگ بسکتبال NBA شد و او اولین سیاهپوستی بود که به جمع ستارگان بسکتبال NBA پیوست، هرچند اولین بازیکن سیاهپوست لیگ نبود (این رکورد متعلق به ارل لوید بود که در سال ۱۹۵۶ وارد NBA شد). او جایزهی بهترین بازیکن سالاولی سال را از دست داد که ظاهراً علت آن این بود که همتیمی او، تام هاینسن در تمام بازیهای فصل حضور داشته، درحالی که راسل بهخاطر حضور در بازیهای المپیک ۱۹۵۶ ملبورن (و کمک به تیم ملی بسکتبال آمریکا برای کسب مدال طلا)، بخشی از بازیهای فصل را از دست داده بود. اما احتمالاً دلیل اصلی اینکه این جایزه به راسل تعلق نگرفت این بود که هاینسن سفیدپوست بود و برای خیلی از رأیدهندگان کاندید جذابتری بود. راسل که در بحث بر سر مسائل نژادی، حرفهایش را صریح و هوشمندانه میزد، فقط اولین سیاهپوست در جمع ستارگان بسکتبال NBA نبود؛ همگام با تسلط بوستون سلتیکس بر لیگ، او هم بیشتر و بیشتر به یک فعال سیاسی-اجتماعی تبدیل میشد و از این نظر کمکم داشت شبیه محمد علی کلی میشد. راسل نژادپرستی را در ورزش تحمل نمیکرد، هرچند عضو تیم بوستون بود، جایی که از نظر نژادپرستی بدنام بود.
بیل راسل در طول فعالیت حرفهای خود در لیگ بسکتبال NBA، از نهضت حقوق مدنی آمریکا حمایت کرد، به جنگ ویتنام اعتراض کرد و کارهای زیاد دیگری انجام داد که اگر ورزشکار بزرگی نبود، برایش دردسرساز میشدند. اما سلتیکس به پیروزی ادامه داد و او هم موتور حرکت تیم بود. استعداد بینظیر او در بسکتبال، باعث میشد طرفدارانش، کارهای او در خارج از زمین بسکتبال را تحمل کنند و حتی گاهی نادیده بگیرند. درواقع دستاوردهای او در زمین بسکتبال بیشتر از اینکه باعث شود تا دیگران به حرفهای او گوش دهند، باعث شد که هیچ حاشیهای برای او ایجاد نشود، حتی زمانی که خودش میخواست درگیر حواشی شود.
اما راسل در اواخر دوران فعالیت حرفهایاش، متوجه شده بود که آشفتگیهای دههی ۱۹۶۰ بسیار مهمتر از بازی سادهای بودند که او برای امرار معاش انجام میداد. بوستون سلتیکس در آن دهه هم به تاریخسازی ادامه داد. آنها در سال ۱۹۶۴ برای اولین بار در لیگ بسکتبال NBA تیمی با پنج بازیکن اصلی سیاهپوست را وارد زمین کردند. آورباخ این ترکیب را از سر ضرورت چیده بود؛ همه از بیتفاوتی او نسبت به مسائل و اعتراضات اجتماعی باخبر بودند. بعد از اینکه بوستون سلتیکس قهرمانی NBA در فصل ۶۶-۱۹۶۵ را کسب کرد، آورباخ اعلام بازنشستگی کرد و راسل بهجای او سرمربی تیم شد. درست است که یکی از دلایل این اتفاق این بود که هیچ مربی دیگری نمیتوانست از پس خلقوخوی راسل برآید، اما بههرحال او اولین مربی سیاهپوست تاریخ NBA شد و وقتی سلتیکس قهرمانی فصل ۶۸-۱۹۶۷ را کسب کرد، اولین مربی سیاهپوستی شد که تیم خود را به قهرمانی رساند. راسل قبل از اینکه از بازی بسکتبال کنارهگیری کند یک قهرمانی دیگر هم در سال ۱۹۶۹ کسب کرد. او دستاوردهای زیادی در زمین بسکتبال داشت، اما احساس میکرد که نبردهای بزرگتری برای جنگیدن دارد. بعد از بازنشستگی، از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ برای تیم سیاتل سوپرسانیکس و از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۸ برای تیم ساکرامنتو کینگز سرمربیگری کرد. او همچنین در پخش تلویزیونی بازیهای NBA گزارشگری هم میکرد و در وقایع اجتماعی هم فعال ماند. کتاب شرح حال او تحت عنوان «نیروی تازه: خاطرات مردی خودسر» که با همکاری تایلر برنچ نوشته شده بود، در سال ۱۹۷۹ چاپ شد. راسل در سال ۱۹۷۵ به تالار مشاهیر بسکتبال NBA راه یافت و در سال ۲۰۱۱ مدال آزادی رئیسجمهوری را دریافت کرد.
راسل در طول ۱۳ فصل بازی در لیگ بسکتبال NBA، ۱۱ قهرمانی کسب کرد (۱۹۵۷، ۶۶-۱۹۵۹ و ۶۹-۱۹۶۸). اگر در فینال NBA سال ۱۹۵۸ دچار مصدومیت قوزک پا نمیشد احتمالاً ۱۲ قهرمانی میداشت. هیچ یک از ستارگان بسکتبال NBA چنین رکورد خیرهکنندهای ندارند. بوستون سلتیکسِ راسل در دورانی بر لیگ بسکتبال NBA تسلط یافت که تعداد تیمهای آن اندک (هشت یا نه تیم) و رقابت بین استعدادهای بسکتبال در آن شدید بود.
اما در ورزشی که اصولاً به امتیازگیری و حملات قهرمانانه اهمیت میدهد، راسل یک مورد غیرعادی بود: یک بازیکن ماهر که پرتاب توپ برایش در درجهی دوم اهمیت قرار داشت. آنچه برای او اهمیت داشت، دفاع، ریباند و مهمتر از همه بلاک کردن پرتابها بود. کارهایی که وقتی او انجامشان میداد شبیه یک هنر ورزشی سیال بهنظر میرسیدند. قبل از اینکه راسل وارد بوستون سلتیکس شود، این تیم فقط پاسکاری و پرتاب میکرد و توسط باب کوزی که جادوگر پاسکاری بود اداره میشد. اما واقعاً کنترلی روی بازی تیم وجود نداشت. کاری که راسل کرد، بستنِ مدار بود. او با ایجاد ترناورها (Turnover) باعث میشد خط حملهی تیم حتی سریعتر از پیش به حرکت بیافتد، و همچنین با گشتزنی در محوطهی پرتاب دو امتیازی، تعادل میان حمله و دفاع را یکتنه به این تیم بازگرداند. در طول سالها حضور راسل در این تیم، رویکرد او تبدیل شد به فلسفهی کلی تیم و بازیکنان دیگری که دفاع را بهعنوان ابزاری برای ضدحمله میدیدند هم وارد تیم شدند. ترکیب تیم بوستون سلتیکس از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۹ بارها تغییر کرد، اما تنها مهرهی ثابت تیم راسل بود. او فلسفهی تیم و استراتژی آن را تعریف کرد. اما مهمتر از همه، راسل برندهی نهایی بسکتبال بود.
از اینکه تا پایان این مطلب همراه بسکتفا، بهترین سایت بسکتبال بودید، سپاسگزاریم. منتظر مطالب بعدی سایت بسکتبال ما باشید.