اغلب این غیر ممکن است که بیش از حد بر اهمیت پرتاب های آزاد تاکید کنیم، هم برای تیم ها و هم بازیکنان. اگر بازیکنی دارید که در هر بازی 4 توپ به سبد بیندازد و 4 پرتاب آزاد در کل انجام دهد، شما دارای یک گلزن دوگانه هستید. اضافه کردن نکاتی از خط پرتاب آزاد به کل تیم تان یک هدف بسیار دشوار برای حریفان تان به وجود می آورد.
به علاوه پرتاب های آزاد چیزی هستند که بید ثابت و مناسب با طرح بازی تان باشند. بازیکنان باید بدانند که چگونه در بازی شان به منطقه خطا برسند.
یک پرتاب کننده خوب چیست؟
می دانم که این به نظر شبیه یک سوال واضح است اما شرط می بندم که تعریف ما با تعریف شما متفاوت است.
پرتاب آزاد مهارت خاصی هستند. آن ها تنها چیزی هستند که من می توانم درباره آن در تمام ورزش ها فکر کنم که هر بازیکن باید در آن خوب باشد. آن تنها مهارتی ست که بازیکن مهاجم به کلی کنترلش می کند. هیچ گونه واکنشی نسبت به مدافعان وجود ندارد و هیچ مدیریتی برای آن نیز نیست. پرتاب آزاد همان مهارتی ست که بارها و بارها تکرار می شود.
پرتاب کننده خوب همیشه یک چیز را انجام می دهد. همان پرتاب، به همان شکل، همان واکنش ها. در NBA پرتاب کننده خوب آن هایی هستند که بالای 80 درصد پرتاب انجام می دهند درحالی که آن ها بهترین بازیکنان هستند، هنگامی که به آن ها فکر می کنید، هیچ دلیلی پیدا نمی کنید که چرا بازیکنان در سطح پایین تر نمی توانند همان را انجام دهند. به طور واقعی، آن ها نمی توانند. هرچه سطح شما پایین تر برود، درصد ها تغییر می کند. در سطح دانشکده بازیکنانی که بالای 75 درصد پرتاب دارند پرتاب کننده های خوبی در نظر گرفته می شوند. درحالی که بازیکنان مدارس باید بالای 70 درصد باشند. من به شخصه فکر نمی کنم کسی بالای 15 سال، که زیر 70 درصد پرتاب آزاد انجام می دهد بازیکن خوبی باشد. فکر می کنم که اگر زیر 70 درصد پرتاب می کنید باید به طور جدی به چیزهایی فکر کنید، به فرم، به حالت روتین، یا حتی فرآیند.
فکر می کنم که تمام ما پرتاب کننده های بد را می شناسیم اما فکر می کنم آگاه هستیم، به عنوان مربی یا بازیکن، بازیکنانی هستند که انجام می دهند تا ما را متقاعد کنند که خوب هستند اما واقعا به قدر کافی خوب نیستند. آسان است بگوییم که شما به قدر کافی خوب هستید اما باید مشخص کنید چی به قدر کافی خوب است تا شما را به یک بازیکن یا تیم خوب تبدیل کند.
پرتاب های آزاد (پرتاب به ازای خطا)
قصد ندارم به تکنیک ها ورود کنم، چگونگی گرفتن توپ، حالت آرنج به سمت حلقه، و غیره. آن عناصر همه وجود دارد. پرتاب آزاد یک فرآیند بسیار شخصی ست و هرکسی استایل خودش را دارد. با این وجود باید عناصر رایجی وجود داشته باشد و از آن جایی که یک فرآیند تکراری محسوب می شوند، هر کدام باید یکسان باشد.
سالن
در بسیاری از موقعیت ها که توجه نکرده اید، 99 درصد از سالن های بسکتبال دارای یک نقطه درست در وسط خط محل خطا وجود دارد. هنگامی که سالن انتخاب می شود، پس از سبد ها و کشیدن خط ها، مسئول سالن یک نقطه در زمین در 15، درست در مرکز حلقه قرار می دهد. تمام خطوط از آن نقطه قرار دارند. اگر از نزدیک تر نگاه کنید، آن را پیدا خواهید کرد.
اهمیت آن نقطه با توجه به پرتاب های آزاد چیست؟
آسان است. نقطه می گوید که کجا بایستید. برخی از بازیکنان دوست دارند روی نقطه بایستند. برخی دیگر می خواهند در کنار آن بایستند. برخی دیگر سه فوت در کنار نقطه قرار می گیرند. من قصد ندارم بگویم که کجا بایستید. فقط می خواهم بگویم از نقطه در همان محلی که همیشه می ایستید استفاده کنید.
روتین
محل روتین یکی از جاهایی ست که افراد با توجه به پرتاب خطا می ایستند. برخی از بازیکنان توپ را یک بار دریبل می زنند، برخی 3 بار این کار را انجام می دهند. ریچارد همیلتون دوست دارد تا 1 دریبل به کنار بزند. جیسون کید می خواهد توپ را از پشتش عبور دهد. چیزی که در میان تمام آن ها رایج است این است که آن را همیشه انجام می دهند.
هدف از محل روتین چیست؟
به شما کمک می کند تا موقعیت به خصوصی داشته باشید و همان پرتاب را هر زمان از همان جا انجام دهید. به تغییراتی که در حین انجام پرتاب آزاد می افتد فکر کنید. در حین بازی، می دوید، توپ را قطع می کنید، می پرید، دفاع می کنید، و به موقعیت های بازی واکنش نشان می دهید. با تمام این ها خود را می بینید که تنها در محل پرتاب آزاد ایستاده اید، هیچکس شما را متوقف نمی کند، و زمان زیادی برای پرتاب دارید. این زمانی ست که از مابقی موقعیت های تان در سالن متفاوت است. چطور موقعیت تان را از یک بازیکن بسکتبال در سالن به یک پرتاب کننده آزاد تغییر می دهید؟ پاسخ محل روتین پرتاب های آزاد شماست. محل روتین تان به شما ارزیابی قطعی درباره مکانیسمی که نیاز دارید تا پرتاب آزاد را انجام دهید می دهد.
ابعاد ذهنی پرتاب های آزاد
فیلسوف بزرگ یوگی برا گفت: «90 درصد از این بازی ها 50 درصد ذهنی هستند» فکر می کنم که وقتی زمان فرا می رسد یوگی ابعاد ذهنی را در تخمین می زند.
ما باید بدانیم که پشت خط ایستادن چقدر می تواند سخت باشد. این که هرکسی در حال تماشا کردن شماست. جریان فکری ای که در آن زمان از ذهن شما عبور می کند مثل یک سونامی ست. باید به چه چیزی فکر کنید؟ پاسخ این است، هیچ چیز.
هدف از تمرین خودکار کردن عملکرد های تان است. هیچ تفکری نیاز نیست. به فکرتان بگویید که از آن رها می شوید. فکر کردن به پرتاب تان فقط باعث رخوت ذهنی می شود. بازیکنان در هر سطحی از این فکرها راحت نیستند.
در واقع بحثی با یک بازیکن که چندین سال در NBA بود داشتم، با چندین افتخار و قهرمانی، و یکی از بهترین ها در میان 3 نفر اصلی در لیگ. با این وجود، درصد پرتاب های آزاد او 50 درصد موفق بود. از او پرسیدم با اینکه بازیکن خوبی است پس چرا پشت خط دچار چنین مشکلاتی می شود. او گفت هنگامی که در سالن توپ را می اندازد زمانی برای فکر کردن نیست. اما زمانی که پرتاب آزاد انجام می دهد سعی می کند تا آن هنگام با خود صحبت کند. من شوت های او را دیده ام. دیده ام که در طول زندگی اش چندین بار انجام داده است. او می گوید شاید حدود صدها هزار مرتبه در طول فعالیت بسکتبالی اش انجام داده است. تعجب می کنم که چرا پس از این همه، فکر می کرد که چون یکی را از دست داده، پس پرتاب کردن را فراموش کرده است. به علاوه به عنوان یک انسان انحرافاتی در عمل وجود دارد. این بدان معنا نیست که چگونگی انجام آن را فراموش کرده باشید. اگر پس از هر بار از دست دادن، نحوه آن را تغییر دهید می توانید چندین بار آن را به درستی انجام دهید. بنابراین شوت تان را پس از از دست دادن تحلیل نکنید. ممکن است چندین بار آن را از دست بدهید. نگران آن نباشید و فقط توپ را بیندازید.
تمرین
تمرین باید همین باشد، تمرین پرتاب آزاد. مربیان سعی می کنند تا ابعادی را معرفی کنند که به بازیکنان در موقعیت های تحت فشار کمک کند. اعتقاد ندارم که همیشه درست عمل کند. ابتدا، نمی توانید موقعیت های بازی را با دغدغه های بازی و الگوهای فکری تخمین بزنید. می توانید فقط موقعیت های شبه بازی را تخمین بزنید، که دغدغه های متفاوتی را داراست.
احساسات منفی به هنگام از دست دادن پرتاب کار نمی کند. این تنها به بازیکنان می آموزد که از از دست دادن بترسند. این باعث بهبودشان نمی شود. از فعالیت های مثبت استفاده کنید تا مهارت های تان را ارتقا بخشد.
این کار هنگامی که خسته هستید شبیه یک افسانه ست. مهارت های تکراری مانند آن هایی که شامل پرتاب های آزاد می باشند بستگی به حرکت مغز به سمت حرکات شما دارند. سخت است که این عمل بهتر شود بخصوص زمانی که خستگی وجود دارد. پس هنگامی که سرحال هستید به قدر کافی تمرین کنید تا تغییری در پرتاب های تان به هنگام خستگی به وجود نیاید.
تمرین پرتاب آزاد باید بر دو ناحیه متمرکز شود، اعتماد به نفس و ارتقا تکنیک.پرتاب آزاد مکرر باید بخشی از تمرین باشد. با این وجود ارتقا واقعی به عنوان یک پرتاب آزاد می تواند فقط زمانی که بازیکن خارج از زمان تمرین و فصل انجام می دهد اتفاق بیفتد.
Drills
می تواند به شکل فردی یا گروهی انجام شود
یک امتیاز مثبت و منفی در نظر بگیرید. اگر مثبت 5 و منفی 5 بازی کنید، مثبت 5 برنده و منفی 5 بازنده است. اگر مثبت 7 و منفی 2 را انتخاب کنید، طبق آن برنده و بازنده ها را انتخاب کنید. اگر با گروه بازی می کنید، اولین نکته به دست آوردن امتیاز است.
امتیازگیری
مثبت 1 امتیاز برای پرتاب های آزاد
مثبت 2 امتیاز برای امتیاز (بدون برخورد به حلقه یا تخته)
منفی 1 برای از دست دادن
بازیکن به سمت خط حرکت می کند، پرتاب می کند و امتیاز مناسب را می شمارد. اگر به تنهایی کار کند، بازیکن برای تمام بازی پرتاب انجام می دهد. اگر با گروه کار کند، بازیکن پرتاب می کند تا زمانی که از دست بدهد و بازیکن بعدی پرتاب کند.
معمولا به شکل فردی انجام می دهد اما در یک گروه اگر امتیاز را تعیین کنید قابل انجام است.
امتیاز
منفی 1 پرتاب انجام شده
مثبت 2 پرتاب از دست رفته
بازیکن پرتاب های آزاد را انجام می دهد
بازیکن با 10 امتیاز شروع می کند. هدف رسیدن به امتیاز 0 پیش از رسیدن به 20 است.
من معمولا از هر دو استفاده می کنم. 0/20 معمولا یک فعالیت تمام کننده در پایان تمرین است.